دعای امام زمان(عج) در حق بانوان بانوان منتظر، امانتداران مظهریت اسمای جمالی خداوندند. آنان باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسه های شیاطین ظاهری و باطنی كه می كوشند تا با شكستن حریم شرع، عقل و اخلاق، این امانت بزرگ الهی را ضایع كنند، حفظ و مراقبت كنند از دعاهای منسوب به امام عصر(عج)، دعای معروف «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ...» است که به زیبایی هر چه تمام و در فرازهایی کوتاه، وظایف منتظران از اقشار و صنوف مختلف را بیان کرده و راه و رسم زندگی به سبک انتظار را نشان می دهد. از این رو، در سلسله مطالبی شرح فرازهای نورانی و ژرف این دعا مرور می شود: حضرت حجت(عج) در ادامه فرازهای نورانی این دعا بیان می کنند: «وَ عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَیَاءِ وَ الْعِفَّة؛ بر زنان شرم و عفت عنایت كن». زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه، نقشی مهم و بی بدیل در فلاح و صلاح آن دارند لذا بتبع، سبکی که آنها برای زندگی برمی گزینند و ارزش هایی که به تناسب آنها فکر و عمل می کنند، نیز در حرکت جامعه به سوی سعادت یا شقاوت تاثیرگذار است. در این میان زنان برای آنکه نقش مادری و همسری را در جامعه به درستی ایفا کنند باید به سلاح هایی مجهز شوند که از مهمترین آنها «حیا و عفاف» است. در آیات قرآن بر این خصیصه تاکید و برکات و آثار فراوانی برای آن ذکر شده است. چنان که خدای متعال در آیه 25 سوره مبارکه قصص به وقار و حیای دختران شعیب اشاره می کند و می فرماید: «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا... (موسی هنوز لب از دعا نبسته بود که دید) یکی از آن دو دختر که با کمال (و قار و) حیا راه میرفت، باز آمد و گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا در عوض سقایت و سیراب کردن گوسفندان ما به تو پاداشی دهد...». علاوه بر این، در آموزه های روایی نسبت به این صفت توصیه و اشاره بسیار است، امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «حیا از ایمان است و ایمان در بهشت است (پس شخص با ایمان با حیاء در بهشت است).» (1) همچنین از آن حضرت(ع) است که: «حیاء و ایمان در یك رشته و همدوش همند چون یكى از آن دو رفت دیگرى هم می رود.» (2) در این میان زنان به دلیل نقش مهمی که در سلامت جامعه دارند، آراستگی شان به صفت حیاء از اهمیت بیشتری برخوردار است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «اگر چه تفاوتی بین زن و مرد در مزین شدن به آن نیست اما بر زنان نیكوتر است.»(3) حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در کتاب «امام مهدی(عج)؛ موجود موعود» و در شرح این فراز از دعای «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ...» می نویسد: «زن ها بخشی مهم از جامعه اسلامی اند از آن رو كه سهمی درخور از آرامش و امنیت روانی جامعه وامدار نقش بی نظیر زنان است؛ نیز صلاح نسل امروز و سداد نسل فردا در گرو صلاح و سداد آنها است. آفت بزرگی كه می تواند مانع كاركرد اساسی و ثمربخش این بخش از اجتماع شود و آنان را كه قادرند عامل سعادت فرد و جامعه باشند به ابزار انحطاط خویش و جامعه شان بدل كند، همانا فقدان صفت هایی است كه امام عصر (عج) آنها را بایسته زنان امّت مهدوی می داند و آراستگی به آن صفات را از درگاه عزّ ربوبی برایشان درخواست می كند: أ.حیاء: حیا به معنای مراقبت از نفس در برابر هر نوع آلودگی و زشتی و عیب است. بانوان منتظر، امانتداران مظهریت اسمای جمالی خداوندند. آنان باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسه های شیاطین ظاهری و باطنی كه می كوشند تا با شكستن حریم شرع، عقل و اخلاق، این امانت بزرگ الهی را ضایع كنند، حفظ و مراقبت كنند تا به دام شیطان نیفتند، كه هر سخن یا عمل بر خلاف موازین آموزه های ناب قرآن و عترت، به منقصت، كدورت و تاریكی جان انسان می انجامد و از دام های شیطان به شمار می آید: و علی النساء بالحیاء. ب. عفت: بانوان منتظرِ آخرین حجت خداوند (عج) پاسدار حریم عفت اند. حفظ عفت، یعنی نگهداشتن نفس از تمایلات و شهوات نفسانی، فضیلت والای بانوان اهل انتظار است. بسا كه جاهلیت مدرن روزگار ما تمایلات و هواهای نفسانی را دامن بزنند و شهوات را برای انسان زینت دهند؛ اما بر بانوان منتظر شایسته است كه با نگهبانی از حریم عفت خویش زمینه اعتلای روح خویش را فراهم آورند و از پیروی وسوسه های نفسانی و شیطانی احتراز كنند و هیچ زینتی را برون از حوزه جانشان و هیچ افتخاری را برتر از حفظ گوهر الهی وجودشان نشناسند: و العفة. بنابر آنچه بیان شد زنان در جامعه منتظر و زمینه ساز وظایفی دارند که غفلت از آنها هم خودشان و هم مسیر انتظار را دچار آسیب های جبران ناپذیر خواهد کرد. زنان باید بدانند وقتی حریم عفاف را مراعات نمی کنند و حجاب خود را درست نمی کنند، جوانان را به دنبال گناه می کشند. بی حجابان، «حشره مزاحمت» جمع می کنند، ولی افراد با حجاب در دژ و حصار عفاف و حیا و حجاب، مصون از تعرض نگاه های هوس آلودند. این که حضرت فاطمه(س) در پاسخ سوال حضرت رسول خدا(ص) که پرسیدند: «چه چیز برای زن بهتر است؟»، عرض کردند: «اَن لا تَری رَجلا و لا یَراهُ رَجُل»(4) تاکیدی بر حاکم سازی حیا و عفاف بر روابط زن و مرد است. نه اینکه زن اصلا از خانه بیرون نیاید بلکه تا می شود این دیدارها کاهش یابد، چون زمینه ساز وسوسه های شیطانی است. قرآن می فرماید: «زنان در سخن گفتن با مردان نامحرم، نرم و با ناز و کرشمه سخن نگویند، چون دل های بیمار را به طمع می افکند.»(5) از این رو، هر نوع شوخی و مزاح و اختلاط با نامحرم و رفتارهای جلب کننده نظرها و آرایش و عطر و کفش و لباس تحریک آمیز، حرام و ممنوع است. اگر به سلامت جامعه می اندیشیم این حریم ها را هم باید مراعات کنیم. از بانوانی که چشم انتظار آمدن امام زمان(عج) هستند، انتظار می رود الگوی نجابت و حیا و پاکی باشند و از آنان که خود را شیعه زهرا(س) و امت محمد(ص) می دانند، انتظار است حجاب و عفاف را رعایت کنند وگرنه رضای خدا و رسول و امام زمان(عج) را نمی توانند کسب کنند. پی نوشت: 1-الكافی، ج2، ص106، باب الحیاء؛ 2- الكافی، ج2، ص106؛ 3- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص: 193؛ 4-بحارالانوار؛ 5-احزاب، آیه 32. *منابع: 1-پایگاه اطلاع رسانی مرکز تخصصی مهدویت(گروه ادعیه و زیارات) 2-کتاب «زندگی مهدوی؛ اخلاق و اوصاف منتظران»، نوشته جواد محدثی
یاران آسمانی حضرت مهدی علیه السلام چه کسانی هستند؟ صفحات تاریخ بشریت با همه نشیب ها و فرازها، طلوع ها و افول ها، سراسر مشحون است از حوادث ریز و درشت كه آفرینندگان آن ها با دست هاى هم اندیشه و هم سو با خود، این صحنه ها را رقم زده اند. این دستان همفكر و هم جهت «یاران» نامیده مى شوند كه با تمام وجود در تحقق اهداف و گرایش هاى خود تلاش مى كنند و موفقیت آنان، مرهون جان فشانى، اخلاص و ایثار چنین یارانى است. مطابق معیارهاى تعقل تاریخى، رمز موفقیت یا شكست این گونه افراد اغلب در توان و صلاحیت یا عدم توان یاران خود نهفته است. زهرا رضاییان-یاران آسمانی حضرت مهدی پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام هم از این مسئله مستثنى نیستند و به وسیله یاران مخلص، مرام و منظور خود را پیاده كرده و رسالت الهى شان را انجام داده اند. همان طورى كه پیامبر صلی الله علیه و آله با مساعدت مهاجرین و انصار هدف الهى خود را تحقق بخشید و حضرت على علیه السلام و فرزندان اطهارش هم با همدلى و همیارى یاران اندك خود، در صدد اجراى منویات الهى خود بودند و در این میان رشادت ها و ایثارها و جانفشانی هاى یاران حضرت سیدالشهداء علیه السلام جایگاه ویژه اى در تاریخ بشریت دارد. همچنین حضرت بقیة اللَّه الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف را در تحقق دولت كریمه، یارانى مساعدت خواهند كرد و جهان را زیر لواى آن حضرت خواهند آورد و بستر تحقق حكومت واحد جهانى را مهیا خواهند ساخت. از برخی روایات استفاده می شود که اصحاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از ظهور از ده هزار نفر کمتر نیست. محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: « هر گاه برای او ـ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ده هزار مرد جمع شد، پس در روی زمین معبودی به جز خدا باقی نمی ماند».(1) اینکه مقصود از این روایات و روایاتی که اصحاب حضرت را 313 نفر معین کرده چیست، چند احتمال وجود دارد: از برخی روایات استفاده می شود که اصحاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از ظهور از ده هزار نفر کمتر نیست. محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: « هر گاه برای او ـ حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ده هزار مرد جمع شد، پس در روی زمین معبودی به جز خدا باقی نمی ماند 1. دو دسته کردن اصحاب حضرت، به جهت اختلاف در درجات اخلاص آن هاست؛ یعنی 313 نفر از آن ها در کمال درجه اخلاص اند و بقیه تا ده هزار نفر یا ده هزار نفر دیگر در مرتبه ای پایین ترند؛ 2. اختلاف دو دسته در سرعت ملحق شدن آن ها و رسیدن آنان به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است؛ یعنی 313 نفر از دیگران زودتر به حضرت ملحق می شوند؛ 3. اختلاف در سرعت ایمان و بیعت نمودن با حضرت است؛ 4. اختلاف در دفاع نمودن از حضرت باشد، به این معنا که 313 نفر اولین دسته ای است که حضرت را یاری خواهند نمود؛ 5. اختلاف به لحاظ وظایف و کارهایی است که به جهت اختلاف درجات اصحاب به آن ها محول خواهد شد؛ برای مثال 313 نفر از فرماندهان و رئیسان هستند، بر خلاف بقیه افراد. مطابق روایات، اصحاب امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از کشورها و شهرهای مختلف هستند که خدمت حضرت مشرف می شوند. در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت فرمود: «بین رکن و مقام سیصد و چند نفر به تعداد اهل بدر با قائم بیعت خواهند کرد، در میان آن ها نجیبانی از اهل مصر و شخصیت هایی از اهل شام و اخیاری از اهل عراق است».(2) همچنین از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمود: «درود بر طالقان؛ پس همانا برای خداوند در آن گنج هایی است که از طلا و نقره نیست، ولکن در آن مردانی است که خداوند شناخت تمام به آن ها دارد و آنان یاوران مهدی آخرالزمان اند».(3) ورود اصحاب به مکه در مورد چگونگی ورود اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به مکه، چند احتمال وجود دارد: 1. اینکه این جماعت به طور اعجاز و با سرعت وارد مکه می شوند. این احتمال، مطابق ظاهر برخی روایات و صریح برخی روایات دیگر است. در برخی روایات آمده که آن ها در یک ساعت در جایی اجتماع می کنند، ولی در برخی روایات تصریح به اعجازی بودن آن شده است. در روایت ابن صباغ آمده است: « پس انصار او از اطراف زمین به خدمت او می رسند، در حالی که زمین برای آن ها می چرخد تا اینکه با او بیعت کنند» و در خبر طبرسی آمده است: « پس شیعیان از اطراف زمین خدمت او می رسند، در حالی که زمین برای آن ها میچرخد، تا آنکه با او بیعت کنند».(4) 2. احتمال دیگر اینکه مردم چند دسته شوند: برخی از راه طبیعی خدمت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف مشرف می شوند؛ برخی نیز شب هنگام که در رختخواب خود آرمیده اند، ناگهان خود را در مکه می یابند؛ برخی نیز بر ابر سوار در روز به خدمت حضرت مشرف می شوند. از برنامه ها و روش های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، پیمان گیری از یاران خویش است. پیمان و بیعت در جامعه اسلامی از آغاز تشکیل حاکمیت اسلام رسم شد و پایه گذاری نخستین مرکزیت و حکومت اسلامی به دست مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با آیین بیعت و پیمان گرفتن از یکایک مردم همراه بود 3. همگی با سفر عادی به خدمت حضرت مشرف می شوند؛ زیرا همان گونه که در روایات اشاره شده به اسم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ماه رمضان ندا داده می شود و ظهور حضرت نیز در دهم محرم است. در فاصله این مدت مخلصین، خود را به حضرت می رسانند. از میان این احتمالات، احتمال سوم ترجیح دارد؛ زیرا اگرچه مطابق زمان صدور این روایات حرکت سریع به سوی مقصدی دور تنها با اعجاز متصور بوده، ولی در این عصر بلکه عصر ظهور، حرکت ها به حدی سریع شده که اجتماع افرادی را از اطراف عالم در یک ساعت ممکن ساخته است. از این رو ممکن است که مقصود از سیر در سحاب و ابرها سفر با هواپیما و پیچیده شدن زمین، سفر با ماشین و قطار سریع السیر باشد.(5) اصول امام برای پیمان با یاران از برنامه ها و روش های امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، پیمان گیری از یاران خویش است. پیمان و بیعت در جامعه اسلامی از آغاز تشکیل حاکمیت اسلام رسم شد و پایه گذاری نخستین مرکزیت و حکومت اسلامی به دست مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با آیین بیعت و پیمان گرفتن از یکایک مردم همراه بود. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز چون نیاکان خویش از یارانش بیعت می گیرد و با آنان پیمان می بندد. پیمان امام بر سر اصولی است که راه و رسم و شیوه و روش امام را در حکومت تبیین می کند. امام علی علیه السلام می فرماید: «همانا قائم با یارانش پیمان می بندد و از آنان بیعت می گیرد که: مسلمانی را دشنام ندهند... حریمی را هتک نکنند، به خانه ای هجوم نبرند، کسی را به ناحق نزنند، طلا و نقره گنج نکنند، همچنین گندم و جو اندوخته نسازند. مال یتیمان را نخورند... لباس خز و حریر نپوشند. کمربند زرین نبندند... در امور معاش به اندک بسنده کنند... لباس درشت بپوشند و صورت بر خاک بگذارند... و در راه خدا به جهادی شایسته دست یازند. خود (امام) نیز متعهد می شود که از همان راهی که آنان می روند، برود و چون آنان لباس بپوشد و بر مرکوبی مانند مرکوب آنان سوار شود و چنان باشد که آنان هستند. به اندک بسنده کند و زمین را با یاری خدای دادگری پر کند؛ پس از آنکه از ستم پر شده باشد... و صاحب و دربانی نگمارد».(6) پی نوشت ها: 1. اعلام الوری، ص 433. 2. الغیبة، طوسی، ص 284. 3. البیان، گنجی شافعی، ص 69؛ ینابیع المودة، ص 589. 4. بحارالأنوار، ج 52، ص 288. 5. ر.ک: رضوانی، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص 500 ـ 491. 6. منتخب الأثر، ص 469.
تبلیغ دینی جدید ظهور دین جدید در زمان ظهور! یکی از مسائلی که در حوزه مهدویت، اندیشه مهدوی پژوهان را به خود آیا امام زمان علیه السلام آیین جدید می آورد؟ علی بیرانوند با درنگ در برخی احادیث مهدویت با روایاتی مواجه می شویم که در آنها این چنین بیان شده است که هرگاه امام مهدی(عجله الله تعالی فرجه) ظهور نماید، گویی آیین و دین جدیدی خواهد آورده![1] در این نوشتار به بررسی و جواب این تفکر خواهیم پرداخت. برای پاسخگویی به سؤال مورد نظر درنگ در نکاتی که ارائه خواهیم داد بسیار اهمیت دارد. نکته اول: اگر با دید محققانه و منصفانه به تاریخ صدر اسلام نگریسته شود، و در محتوا و آیین وحیانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) مبلغ و مروج آن بود خوب تأمل شود، اقرار خواهیم داشت، بخش مهمی از رسالت نبوی (مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام)) که به نوعی تکمیل کننده آیین آسمانی پیامبر بود،[2] در اثر زیاده خواهی عده ای خواص به دست فراموشی سپرده شد، این در حالی است که اهمیت و جایگاه ولایت امری و مرجعیت دینی اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) از چنان اهمیتی برخوردار است که باری تعالی به پیامبر خود می فرماید: اگر در ابلاغ این امر کوتاهی کنی و حقیقت آن را برای مردم تبیین و روشن نکنی گویی رسالت خود را به اتمام نرسانده ای. «اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده اى.» [3] بیشتر بخوانیم: دین جدید امام زمان(عج) ! آیا امام زمان (عج) دین جدیدی می آورند؟ ظهور و آوردن دین جدید! نکته دوم: در صدر اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) دو ثقل مهم را برای هدایت و سعادت جامعه اسلامی به یادگار گذاشت، یکی کتاب آسمانی و دیگر اهل بیت (علیهم السلام) خود، این مطلبی است که حتی علمای اهل سنت در کتب روایی خود به آن اذعان داشته و آن را در کتب خود ثبت و ضبط کرده اند.[4]، این در حالی است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام عده ای از صحابه به بهانه «کافی بودن کتاب آسمانی» جامعه اسلامی را از برکات وجودی خاندان عصمت و طهارت محروم کردند.[5] ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. نکته سوم: با کنار گذاشتن مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام) جامعه اسلامی از بسیاری از معارف و آموزه های اسلامی محروم ماند، به طوری که پس از قرن ها برخی از آنها به این باور رسیده اند که آن معارف جز دین نبوده و به تبع لزومی برای پیروی و انجام آن معارف در دین نیست، با این کار نه تنها معارف اصیل اسلامی به دست فراموشی سپرده شد، بلکه بدعت هایی در این آیین شکل گرفت. نکته چهارم: نکته بسیار مهمی که در مباحث حدیث شناسی و درایت الحدیث، به خصوص در حوزه مهدویت باید مورد توجه قرار گیرد این است که، ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. [6] تنها فرقی که در امر امام مهدی وجود دارد این است که ایشان آیین نبوی را بدون هیچ تحریف و تغییری برای امت بیان می کنند. سخن آخر خلاصه کلام اینکه امام مهدی (عجله الله تعالی فرجه) هیچ گاه کتاب جدیدی غیر از قرآن موجود را نخواهد آورد، ایشان هیچ گاه شریعتی غیر از شریعت ناب نبوی، که به دور از هر گونه تحریف و بدعت است را تبلیغ نخواهد کرد. در واقع امام مهدی (علیه السلام) مبلغ و مروج سنت ناب محمدی است، سنت وحیانی که بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی آن در جامعه اسلامی به دست فراموشی سپرده شده است، پی نوشت ها: [1]. الغیبة (للنعمانی)، ص233. «...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ كِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِی؛ ..ابى بصیر كه گفت: ابو جعفر (امام باقر) علیه السّلام فرمود: امام قائم كه قیام كند امرى نو و كتابى نو و قضاوتى نو خواهد داشت...» [2]. سوره مائده، آیه 3: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دینا» [3]. مائده، 67. [4]. نسائی، السنن الکبری، ح ۸۱۴۸. [5]. ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹. «پس از رحلت پیامبر، خلفاء کتابت حدیث را ممنوع کردند. ابوبکر علت این منع را اختلاف راویان و به تبع آن اختلاف بین مردم اعلام کرد و تمسک به قرآن را برای شناخت حلال و حرام و دستورات دینی کافی دانست.» [6]. كمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص411، ح6. «جناب صدوق در کتاب خود نقل می کند: جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله: الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ كُنْیَتُهُ كُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّی؛ قائم از فرزندانم است؛ رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود قائم از فرزندانم نامش نام من است و كنیه اش كنیه من است و شمائلش شمائل من است و روشش روش من است مردم را بر ملت و شریعت من وادارد به كتاب پروردگارم عزوجل دعوت كند.»
تبیین رابطه مهدویت و تکامل تاریخ جهان به سمت ظهور مهدی موعود می رود دین اسلام و شاید بهتر باشد بگوییم همه ادیان، برای سیر تکاملی جهان هدف و غایتی را معرفی می کنند که در آن سیر صعودی انسان به نقطه اوج خودش می رسد و تکامل تاریخی به حد اعلای خود دست می یابد، مهدویت و حکومت مهدوی، همان پایان حرکت تکاملی بشر است. نویسنده : علیرضا پیوگانی مهدویت اگر جامعه انسانی امروز را با انسان های صدها قرن پیش مقایسه کنیم، شاهد یک سیر تکاملی و صعودی خواهیم بود. پیشرفت انسان های امروز نسبت به انسان های نخستین، از همه لحاظ کاملا مشهود است. البته شاید یک دوره ای عقب تر از دوره قبل از خود باشد، اما در کل سیر رو به جلو و مثبتی را شاهد هستیم. محققین، این سیر صعودی را تکامل تاریخ نامگذاری کرده اند. شاید اولین کسی که به طور مبسوط از تکامل تاریخ بحث کرده، هگل فیلسوف آلمانی باشد. اما این سیر تکاملی به کدام سمت می رود؟ اساسا عامل محرک این پیشرفت چیست؟ و آیا تکامل تاریخ هدفمند است؟ قرآن و تکامل تاریخ بعضی از آیات قرآن را می توان ناظر به بحث تکامل تاریخ دانست. به طور مثال در آیه ای به مسئله حیات و اجل و مدت قوم ها پرداخته شده است: «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ ؛ و هر قومی را دورهای و اجل معینی است که چون اجلشان فرا رسد لحظهای پس و پیش نخواهند شد.» [1] و یا از آیات 134 بقره و 43 فاطر نیز می توان همین برداشت را کرد. هدف دار بودن سیر تکاملی اصل تکامل انسان ها شاید مورد انکار کسی قرار نگیرد. اما اینکه دنیا و سرنشینان آن به کدام سمت می روند مورد اختلاف است. بحث تکامل تاریخ بیشتر در اندیشه های هگل و مارکس مطرح شده است اما از آن جایی که ریشه های اندیشه آن ها در مادی گرایی است، برای آینده این تکامل نمی توانند حدس و گمانی بزنند. شهید مطهری در این باره می فرمایند: «بسیاری از کسانی که قائل به تکامل هستند، قائل به هدف نیستند. مثلا نظریه مارکسیستی طرفدار تکامل است و اصلا مفهوم دیالکتیک، تکامل هست بدون آنکه هدفداری در کاری باشد.»[2] تاریخ دارد عوض می شود. یکی از پیچ های مهم حرکت تاریخ، در زمان من و شما دارد طی می شود. پیچ های تاریخ، در طول سالهای متمادی طی می شود. گاهی عمر یک نسل یا دو نسل، در تاریخ یک لحظه است. ما در یکی از همان پیچ های عمده و در یکی از همان نقاط عطفیم. اما دین اسلام و شاید بهتر باشد بگوییم همه ادیان، برای سیر تکاملی جهان هدف و غایتی را معرفی می کنند که در آن سیر صعودی انسان به نقطه اوج خودش می رسد و تکامل تاریخی به حد اعلای خود دست می یابد. مهدویت و حکومت مهدوی همان پایان حرکت تکاملی بشر است؛ ظهور مهدی موعود، همان ظهور منجی و نجات بخشی است که همه انسان ها انتظار آن را می کشند؛ جهان در آن زمان همان آرمان شهر و شهر رویایی انسان است که تا آن روز فقط باید در پس دنیای خیال به دنبال آن می گشتیم. آیات قرآن کریم پایان این حرکت را چنین تصویر می کند: «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ و به یقین، در زَبُور بعد از آگاهکننده (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام، آن زمین را به ارث خواهند برد.» [3] در تفسیر این آیه امام باقر علیه السلام می فرمایند: «مراد از آیه ، قائم آل محمّد (علیهم السلام) و یارانش می باشند.»[4] محرک تکامل تاریخ انسان ها ذاتا گرایش به خوبی ها دارند، ولی گاهی شرائط تربیتی، نتیجه بازی را تغییر می دهد. اما از آنجایی که در سیر تکاملی انسان روز به روز نقش آزادی پر رنگ تر می شود، وابستگی هر کس از نظر فکری به دیگران کمتر و کم رنگ تر می شود. وقتی این استقلال به دست آمد، هر کس در درون خودش خوب و بدها را بهتر تشخیص می دهد و در حقیقت بدون آنکه ملاحظه اطرافیان و یا قوم و قبیله اش را بکند، خوب را از بد تشخیص می دهد؛ کاری که در زمان های گذشته به سبب تزریقی بودن فکر، توانایی و قدرت تشخیص خوب از بد از بشر سلب می شد. شهید مطهری درباره رابطه تکامل و آزادی می گوید: «انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش، تدریجاً از وابستگی اش به محیط طبیعی و اجتماعی کاسته و به نوعی وارستگی، که مساوی است با وابستگی به عقیده و ایمان و ایدئولوژی، افزوده است و در آینده، به آزادی کامل معنوی، یعنی وابستگی کامل به عقیده و ایمان و مسلک و ایدئولوژی خواهد رسید ... و از اسارت طبیعت، آزاد و بر حاکمیت خود بر طبیعت خواهد افزود.» [5] در روایات یکی از عواملی که به عنوان مقدمه ظهور ذکر شده است، خواست جمعی مردم جهان برای پایان دادن به بی عدالتی و آمدن یک منجی نجات بخش است و لازمه این خواست جمعی، شناخت خیر از شر و خوب از بد است. شاید جهان امروز پر از بدکاره و یا خطاکار به نظر بیاید اما در حقیقت شناخت شر و نفرت از آن بیش از هر زمانی احساس می شود. آیت الله خامنه ای در این باره می فرماید: «تاریخ دارد عوض میشود. یکی از پیچ های مهم حرکت تاریخ، در زمان من و شما دارد طی می شود. پیچ های تاریخ، در طول سالهای متمادی طی می شود. گاهی عمر یک نسل یا دو نسل، در تاریخ یک لحظه است. ما در یکی از همان پیچ های عمده و در یکی از همان نقاط عطفیم.»[6] پایان کلام تکامل تاریخ در جریان است و این نه فقط به اراده طبیعت بی جان که به اراده انسان ها در حال شکل گیری است. قدرت های جهان چه بخواهند و چه نخواهند، جبارین و ظالمین تاریخ، اگر چه انتظارش را نکشند، نتیجه، محتوم و قطعی است. پایان جهان به دست صالحین و عدالت گستران است و این پایان سیر تکاملی تاریخ است. بهتر است خودمان را در این سیر خروشان به ظاهر آرام بیندازیم تا ما هم تکامل یافته شویم. به تعبیر دیگر منتظر شویم که بالاترین عبادت ها است. پی نوشت ها: [1] سوره اعراف، آیه 34 [2] فلسفه تاریخ، ج1، ص 230 [3] سوره انبیاء، آیه 105 [4] معجم الإمام المهدی علیه السلام ، ج 5 ، ص 262 [5] قیام و انقلاب مهدی عج، ص 38 [6] بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه،
آیا ما در تعویق ظهور مقصریم؟ بهترین پاسخ به چرایی غیبت در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) غیبت را پایانی است که باید برسد اگر رسید لحظهای در ظهور درنگ نخواهد شد و جالب اینکه در این روایت تصریح شده است که خدا کار خود را کرده، عجلۀ بندگانش او را به عجله وا نمیدارد. نویسنده : امید پیشگر امام زمان، ظهور، گرچه از نظر ما مردم عادی، امامت و رهبری امت اسلامی با ظهور تلازم دارد؛ یعنی معتقدیم کسی که امامت و رهبری مردمی را برعهده دارد باید ظهور عینی داشته باشد تا مردم بتوانند در ارتباط مستقیم با او رهنمودهایش را دریافت کنند، اگر پرسشی از او دارند بپرسند و مانند آن. این باور بر اساس شناختی است که از نظام رهبری در دنیا سراغ داریم؛ اما باید دانست که نظام رهبری امام معصوم، قدری با آنچه ما اکنون میبینیم یا در ذهن ما جا دارد و بر اساس آن از امام معصوم انتظار داریم متفاوت است. خاندان رسالت از روزهای نخست شکلگیری امامت و حتی اندکی پیش از آن، در كنار تبیین ضرورت وجود امام، دو گونه حضور او را در جامعه انسانى ترسیم و به صراحت بیان كردند كه امام حقیقى جامعه، گاه ظاهر و گاه غایب است. پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله) به عنوان نخستین مسئول نصب و معرّفى امامان، در قالب دعا این معنا بیان میکند: خدایا! هر كسى را كه جانشینان من و امامان امّتم پس از مرا دوست میدارد، دوست بدار ... و زمین را از وجود شخصى از آنان كه حجّت تو را بر پا دارد، خواه آشكار باشد، خواه پنهان و گمنام، تُهى مدار تا دین تو و حجّت و برهان و نشانههایت از بین نروند.[1] همین معنا در کلام امام على (علیهالسلام) نیز آمده است: بدانید كه زمین از حجّت خداى متعال خالى نمیماند؛ امّا خداوند خلقش را به دلیل ظلم و ستم و زیاده روى بر خودشان، نسبت به او نابینا مى كند.[2] و یا بر بالای منبر کوفه فرمود: بار خدایا! تو را ناگزیر، حجّتهایى در زمینت باید؛ حجّتى از پىِ حجّتى بر خَلقت، كه آنان را به دین تو رهبرى كنند و دانشِ تو را به ایشان بیاموزند تا پیروانِ دوستانت پراكنده نشوند، خواه این حجّت، آشكار باشد و نافرمانروا، و خواه پنهان و در انتظار.[3] امام رضا (علیهالسلام)، نه تنها اصل غیبت بلکه طول زمان آن را هم به دست ارادۀ حکیمانۀ پروردگار دانسته میفرماید: خداوند، او را در پرده غیب خود، هر اندازه بخواهد، نگاه میدارد سپس او را آشکار میکند. یادکرد نمونههایی برای درک راحتتر غیبت پیشوایان دین برای هموار کردن راه درک این حقیقت، که میشود رهبر دینی بود و غایب(ناشناخته) بود به نمونههای مشابه ارجاع داده براى بیان امكان تحقّق آن به دیگر حجّتهاى الهى استناد نمودهاند. برای نمونه امام باقر (علیهالسلام) فرمود: شباهتش به یونسبنمتّا بازگشت از غیبتش است در حالى كه با وجود سنّ بالا، جوان مانده است. شباهتش به یوسفبنیعقوب، غایبشدنش از خاص و عام است و پنهان ماندنش از چشم برادرانش و نامعلوم بودنش بر پدرش یعقوب علیهالسلام با وجود مسافت اندک میان او و پدر و اهل و پیروانش. شباهتش به موسى علیهالسلام، بیمناكى مداومش و طولانىشدن غیبتش و پنهان بودن ولادتش و رنج پیروانش و آزار و توهینهایى كه پس از او دیدند، تا آن كه خدای متعال در ظهور و یارى و تأییدش در برابر دشمنش اجازه دهد. شباهتش به عیسى علیهالسلام، اختلاف افراد دربارۀ اوست، تا آن جا كه دستهاى گفتند: متولّد نشده است و دستهاى گفتند: مرده است و دستهاى گفتند: كشته و به صلیب كشیده شده است.[4] غیبت، رویدادی حتمی با مدت و سرآمدی که خدا میداند غیبت امام دوازدهم، نه یک امر اتفاقیِ ناچاری؛ بلکه رویدادی است از پیش معلوم که به تقدیر الهی بخشی از نظام امامت را تشکیل میدهد. پیامبر خدا (صلىاللهعلیهوآله) در این باره میفرماید: آن قیامکننده از میان فرزندانم با عهدى كه از من به او رسیده است، غایب میشود.[5] امام رضا (علیهالسلام)، نه تنها اصل غیبت بلکه طول زمان آن را هم به دست ارادۀ حکیمانۀ پروردگار دانسته میفرماید: خداوند، او را در پرده غیب خود، هر اندازه بخواهد، نگاه میدارد سپس او را آشکار میکند.[6] در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) غیبت را پایانی است که باید برسد اگر رسید لحظهای در ظهور درنگ نخواهد شد و جالب اینکه در این روایت تصریح شده است که خدا کار خود را کرده عجلۀ بندگانش او را به عجله وا نمیدارد.[7] چرایی غیبت؟ در پاسخ به این پرسش که چرا خدای متعال امام دوازدهم را در پردۀ غیبت قرار داد و حکمت این کار چیست؛ پاسخهای متعددی از پیشوایان دین به ما رسیده است: 1. آزمودن همۀ حکومتها امام باقر (علیهالسلام) فرمود: دولت ما، آخرین دولت است و هیچ خاندانى نمیماند، جز آن كه پیش از ما به حكومت میرسد، تا آن كه وقتى روش حكومتدارى ما را دیدند، نگویند: اگر ما هم به حكومت میرسیدیم، مانندِ اینها حكومت میكردیم! و این، همان سخن خداى متعال است كه فرمود: و فرجام، از آنِ پرهیزكاران است.(اعراف، 128) [8] 2. آزمودن و نابکردن مردم ابنابییعفور از امام صادق (علیهالسلام) میپرسد: از قوم عرب، چند نفر همراه آن قیامکننده هستند؟ حضرت پاسخ میدهد: تعدادی اندک. بعد میفرماید: مردم، گزیرى ندارند، جز آن كه آزموده و غربال و تمییز داده شوند و تعداد فراوانى از غربال بیرون میریزند.[9] 3. نداشتن بیعتی بر گردن اسحاقبنیعقوب میگوید: از محمّدبنعثمان عمرى رحمهالله خواستم كه نوشتۀ مرا كه در آن، مسائل پیچیدهام را پرسیدهام، به امام زمان (علیهالسلام) برساند. [پس از مدّتى] نامهای به خطّ حضرت به دستم رسید که در آن آمده بود: «... و امّا علت وقوع غیبت؛ ... هیچ یك از پدران من نبود، جز آن كه بیعتى با طاغوت زمانش، بر گردنش سنگینى میكرد؛ ولى من كه قیام كنم، بیعت هیچ یک از طاغوتها بر گردنم نیست.»[10] در کلام امام على (علیهالسلام) نیز آمده است: بدانید كه زمین از حجّت خداى متعال خالى نمیماند؛ امّا خداوند خلقش را به دلیل ظلم و ستم و زیاده روى بر خودشان، نسبت به او نابینا مى كند. 4. کشتهشدن در صورت ظهور پیش از موعد امام صادق (علیهالسلام) فرمود: آن قیامکننده، پیش از قیامش، غیبتى دارد كه در آن دوره از كشتهشدنش بیم دارد.»[11] 5. جاریشدن سنّتهای پیامبران علیهمالسلام دربارۀ او راوی(سَدِیر) از امام باقر (علیهالسلام) از چرایی غیبت میپرسد. حضرت در پاسخ میفرماید: زیرا خداوند اراده كرده است كه سنّتهاى مربوط به غایب شدن پیامبران، درباره آن قیامکننده بیاستثنا جارى شود و اى سدیر! گزیرى نیست جز این كه تمام دورۀ غیبت آنان، جارى شود. خداوند متعال میفرماید: شما همۀ حالتها را پشت سر میگذارید(انشقاق، 19)؛ یعنى سنّتهاى پیشینیان، دربارۀ شما جارى خواهد شد. 6. رازی که جز پس از ظهور آشکار نمیشود عبداللهبنفضل از چرایی غیبت میپرسد و امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ میفرماید: به خاطر چیزى كه اجازه ندادهاند براى شما آشكارش كنیم. وقتی از حکمت این غیبت میپرسد امام سربسته به او پاسخی داده اما باز از شرح آن خودداری میکند: حكمت غیبتش، همان حكمت غیبت حجّتهاى پیشین خداى متعال است. حكمت این كار، جز پس از ظهورش، آشكار نمیشود، همان گونه كه حكمت سوراخكردن كشتى و كُشتن جوان و بناكردن دیوار از سوى خضر (علیهالسلام) براى موسى (علیهالسلام) تا هنگام جداییشان، آشكار نشد.[12] اى پسر فضل! این امر، امرى از امور خدا و رازى از رازهاى او و امرى نهان از نهانهاى اوست، و چون میدانیم كه خداى متعال حكیم است، تصدیق میكنیم كه همه كارهایش حكیمانه است، هر چند دلیل آنها برایمان روشن نباشد.[13] با توجه به روایاتی که رویداد غیبت را امری حتمی و بخشی از مقدرات الهی بیان کرده و پایان آن را منوط به ارادۀ حکیمانۀ خداوندی میداند (نمونههایی در آغاز این نوشتار گذشت) میتوان گفت بهترین پاسخ به چرایی غیبت همین پاسخ ششم است و دیگر پاسخها بیان زوایایی از آن علت اصلی هستند که بر ما پوشیده است. پی نوشت: 1. کمال الدین و تمام النعمة، 1/262. 2. الغیبة للنعمانی، 141. 3. کافی، 1/339. 4. کمال الدین و تمام النعمة، 1/327. 5. همان، 1/51. 6. همان، 2/276. 7. کافی، 1/369. 8. الغیبة للطوسی، 472. 9. کافی، 1/370. 10. الغیبة للطوسى، 290. 11. کافی، 1/340. 12. کهف، 78. 13. علل الشرائع، 1/246.
نقش آفرینی مادر منتظر در تربیت نسل مهدوی مادران منتظر، یا مهدی، لبیک یا مهدی در مقالۀ قبل بیان شد که خانواده اصلی ترین رکن برای شکل گیری و تربیت فرزندانی مهدوی است. و «مهدی باوری» عنصری است که انسان را رهنمون می کند به فرزندآوری و تولید نسلی مهدوی که بتواند امام غائب خود را در تشکیل جامعه ای مهدوی، یاری گرداند. بر این اساس اگر پایۀ اصلی تربیت و رشد صحیح فرد برای اجتماع را در خانواده جستجو کنیم، زن به عنوان مربی خانواده و عامل اصلی انتقال ارزشها، جایگاه ویژه ای خواهد یافت. لذا نقش انسان سازی زن در طول هستی از اصیل ترین نقشهای وی بوده است. تربیت جامعه مهدوی از دامان مادران منتظر بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: «آن گاه که زن در منزل به امور خانه و تربیت فرزند می پردازد به خدا نزدیکتر است.»[1] همچنین مفسر بزرگ جهان اسلام حضرت آیت الله جوادی آملی در اهمیت این موضوع چنین می فرمایند: «هر گاه زن اصالت را به نقشهای دیگری غیر از مادری و همسری دهد، از صراط مستقیم خارج است.» با این بیان روشن می شود که حرکت در صراط مستقیم و تقرب زن به سوی پروردگار، جز از طریق اصالت دادن به ایفای نقش کلیدی و موثر مادری و تربیت فرزندان مقدور نمی باشد. به همین جهت امام خمینی (ره) شغل اصلی زن و مهمترین کار وی را مادری و همسری دانسته است.[2] همچنین ایشان می فرمایند: «این مادر که بچه در دامن او بزرگ می شود، بزرگترین مسئولیت را دارد و شریفترین شغل در عالم، بزرگ کردن یک بچه است و تحویل دادن یک انسان است به جامعه.»[3] گویی معمار کبیر انقلاب به این نکتۀ مهم اشاره دارند که جامعۀ مهدوی نیازمند این است که فرزندانی مهدوی در دامان پرعفت مادران، بزرگ شوند و تحت تعلیم این عنصرِ مهمِ خانواده قرار بگیرند. عواطفی خروشان برای جایگاهی عظیم جایگاه مادری جایگاه ویژه ای است که به ندرت می توان هم وزن آن، جایگاه دیگری یافت. اما متاسفانه گاهی مادران عزیز نسبت به این نقش مهم غفلت می ورزند و یا نقش های دیگر را مهمتر از مادری می پندارند. در این زمینه فرمایش مقام معظم رهبری را به گوش جان بسپاریم. ایشان می فرمایند: «اولین و اساسی ترین و پراهمیت ترین شغل زن، مادری است. اگر رئیس جمهور هم بشود، اهمیتش به قدر اهمیت مادری نیست... خدا این موجود را با این عواطف خروشان آفرید تا مادری لنگ نماند. اگر مادری لنگ بماند، نسل انسان منقطع می- شود. یا انسانهایی که به جامعه وارد می شوند، انسانهای کامل و درست و حسابی و معتدلی نخواهند بود.»[4] مادر منتظر بر این نکته تاکید می ورزد که فعالیتهای اجتماعی او، در صورتی ارزشمند است که آسیبی به رسالتهای اساسی و مهم آنان در قبال مسالۀ خانواده و تربیت فرزندان نرساند. در منظر مادر منتظر، پرداختن به امور خانواده و تربیت فرزندان، کلیدی ترین و موثرترین نقش اجتماعی می باشد. ایشان نیز به اهمیت جایگاه مادر برای تربیت فرزندانی اشاره دارند که قرار است در این جامعه وارد شوند و عهده دار وظایفی گردند. جامعه ای که - به لطف آگاهی خانواده ها و تلاش آنها در جهت هر چه بیشتر مهدوی کردن آن -، قرار است زمینه ساز تشکیل جامعۀ مهدوی باشد. مادران منتظر، یا مهدی، لبیک یا مهدی مادران منتظر و منتظر پروری در طول تاریخ زنان شیعه با بهره گیری از آموزه های دینی، بلندترین گامها را برای حفظ ولایت برداشته اند. آنان با حفظ جایگاه خود که همان مادری است، ارزش ولایت و حب به ولیِّ خدا را به فرزندان خود منتقل می کنند و از این طریق در حفظ و احیای این مهم می کوشند. در عصر حاضر تربیت فرزندان دیندار، پویا، کارآمد و عاشق ولایت از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است. چرا که شاهد هجوم ناتوی فرهنگی دشمن هستیم که بنا دارد از نسل جوان ما یک نسل بی هویت و بی ریشه بسازد.[5] اینجاست که نقش مادران در دفاع از هویت دینی و انتقال ارزشها و پرورش نسلی مهدی یاور بسیار پررنگ می- گردد. مادران منتظر باید بدانند یکی از مسئولیتهایی که از طرف شارع مقدس بر عهدۀ آنها گذاشته شده، تلاش برای تربیت یک نسل ولایی است. چرا که در روایات متعدد آمده است که ولایت و مودت اهل بیت علیهم السلام از فرایض الهی است و ملاک قبول اعمال و عبادات به حساب می آید. در زیارت جامعۀ کبیره می خوانیم: «به سبب ولایت شما، طاعت واجب پذیرفته می شود و "مودة واجبة" برای شماست.»[6] از این رو رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به والدین سفارش کردند: «فرزندانتان را با محبت من و محبت اهل بیت من و قرآن تربیت و تادیب کنید.»[7] از این رو عمده ترین نقش آفرینی- های مادر، منتظر پروری است. مادر به عنوان عنصر موثر در جامعه، می تواند نقش بزرگی در یاری دادن امام زمان خود ایفا کند. مادر به عنوان نقش اصلی در تولید نسل می تواند با تربیت فرزندانی مهدوی، بهترین زمینه ساز باشد برای تشکیل دولتی مهدوی. چگونه یک مادر، عضو فعال و تاثیرگذار جامعه است مادر منتظر بر این نکته تاکید می ورزد که فعالیتهای اجتماعی او، در صورتی ارزشمند است که آسیبی به رسالتهای اساسی و مهم آنان در قبال مسالۀ خانواده و تربیت فرزندان نرساند. در منظر مادر منتظر، پرداختن به امور خانواده و تربیت فرزندان، کلیدی ترین و موثرترین نقش اجتماعی می باشد. او گرچه در خانه است اما خود را به عنوان یک عضو فعال و تاثیرگذار جامعه می پندارد، البته در مواقع ضروری نیز به برنامه های اجتماعی خود نیز می پردازد. مادر منتظر با اصالت دادن به وظایف مادری در تعارض آن با مسائل دیگر، و انتخاب نقش مادری، گویی رهرو واقعی حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد و ایشان را الگوی خود قرار داده است. زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در تقسیم کار میان اعضای خانوادۀ حضرت علی علیه السلام، کار منزل را به آن بانوی مکرمه و کار بیرون را به امیرمومنان علیه السلام سپردند، حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار از این تقسیم بندیِ وظایف، احساس رضایت و خوشحالی نمودند.[8] عمده ترین نقش آفرینی های مادر، منتظر پروری است. مادر به عنوان عنصر موثر در جامعه، می تواند نقش بزرگی در یاری دادن امام زمان خود ایفا کند. مادر به عنوان نقش اصلی در تولید نسل می تواند با تربیت فرزندانی مهدوی، بهترین زمینه ساز باشد برای تشکیل دولتی مهدوی. مادر، مادر، مادر با روشن شدن جایگاه مادری و اصالت دادن به این نقش مهم خانواده، که زمینه ساز است برای شکل گیری جامعه، و این نکته که مادری مهدوی بهترین گزینه برای تربیت نسلی مهدوی است،[9] برای اینکه ارزش و جایگاه مادر را به بهترین وجه ممکن بفهمیم، به این روایت زیبا توجه کنید: امام صادق علیه السلام فرمودند: «جوانی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شده، عرض کرد: یارسول الله! به چه کسی نیکی کنم؟ پاسخ شنید به مادرت. دوباره پرسید: بعد از او به چه کسی نیکی کنم؟ دوباره پاسخ شنید به مادرت. برای بار سوم سوال کرد که پس از او به چه کسی نیکی کنم؟ حضرت فرمودند: به مادرت. چهارمین بار بود که جوان می پرسید: بعد از او به چه کسی نیکی کنم؟ که حضرت پاسخ فرمودند: به پدرت.»[10] مسرور باش با تربیت نسلی مهدوی مادر عزیز! که همواره در پی آن هستی که بزرگترین قدمها را برداری و موثرترین کارها را در زندگی خود انجام دهی؛ بدان که تربیت فرزند یکی از بزرگترین قدمها و موثرترین گامهایی است که یک زن می تواند در زندگی خود بردارد. و یقین داشته باش که با تربیت صحیح و ولاییِ فرزندان خود، آجرهای سازه دولت مهدوی را روی یکدیگر گذاشته ای. و شاد باش از اینکه فرمودۀ مولای خود را جامۀ عمل پوشانده ای که می فرمایند "برای ظهور قائم تلاش کنید"[11] ، و تو شاد و مسرور هستی که با تربیت نسلی مهدوی در جهت ظهور امام غائب، بزرگترین و مهمترین گامها را برداشته ای. پی نوشت: [1] دشتی، محمد، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه، ح91، ص146، و بحارالانوار، ج43، ص92. [2] جایگاه و نقش زن در نظام¬های مختلف از دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری، ص148 [3] صحیفه امام، ج7، ص464 [4] پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری leader.ir. [5] سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع اساتید و دانشجویان استان سمنان، 12/2/84. [6] بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة و لکم المودة الواجبة. [7] خلاصه عبقات الانوار، ج4، ص255. [8] بحارالانوار، ج43، ص81. [9] بحث مبسوط و کامل در این زمینه را می توانید در کتاب «زن منتظر و منتظرپروری» نوشته مریم معین الاسلام و علی غلامی بیابید. [10] الکافی، ج2، ص159. [11] احادیت در این زمینه بسیار است. به آدرس برخی از آنها اشاره می کنیم: غیبت نعمانی، باب11، ح16، ص207 / احتجاج، ج2، ش360، ص600 / بحارالانوار، ج52، باب22، ح16، ص126 / کمال الدین، ج1، باب25، ح2، ص535. فاطمه قاسمی کارشناس ارشد مبانی نظری اسلامی بخش مهدویت تبیان
نقش زنان در زمینه سازی ظهور زنان چگونه به تسریع ظهور حضرت حجت(عج) کمک میکنند؟ بدون شک هر قیامی نیاز به زمینهسازی دارد و همه افراد برای رسیدن به انقلابی مطلوب مسئول و مؤثرند، زنان که نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل می دهند از این قاعده مستثنی نخواهندبود. زنان و امام زمان جامعه زمینه ساز ظهور، جامعهای با اخلاق مطلوب اسلام است. در این جامعه شخص باید رابطه اش را با معبود بر اساس ایمان و عشق و رابطه خویش با انسانهای دیگر را بر اساس عدالت و آبادانی و رابطه با خودش را بر اساس خودسازی و تقوا و مزین بودن به کمال معنوی و ارزش ها بنا کند. بدون شک هر قیامی نیاز به زمینه سازی دارد و همه افراد برای رسیدن به انقلابی مطلوب مسئول و مؤثرند ، زنان که نیمی از پیکره اجتماع را تشکیل می دهند از این قاعده مستثنی نخواهندبود. با توجه به نقش ایشان در خانواده و جامعه می توان ادعا کرد، ایشان می توانند عامل اساسی در زمینه سازی این انقلاب جهانی باشند. زنان از ارکان مهم تربیت در اجتماع محسوب می شوند. و مانند دیگر اعضای جامعه وظایفی فردی و اجتماعی بر عهده دارند. زنان به علت اهمیت جایگاهشان به عنوان یک شخصیت انسانی در وهله اول و به منزله همسر و مادر در مرحله دوم مؤثر در تربیت اند، لذا باید در رکاب امام خویش نقشآفرینی کند. نقش ایشان می تواند مثبت و سازنده و یا مخرب و ویرانگر و یا حتی مانند برخی افراد خنثی باشد! خداوند در مورد تغییر وضعیت افراد و جامعه فرمودند: ان الله لایغییر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (1) تأثیر زنان در عرصه تربیت، فرهنگ، آموزش و معرفت بسیار سازنده است. ایشان با پاک نگه داشتن فضای خانواده، محله و مراکز فرهنگی و آموزشی می توانند کمک شایانی به تحقق جامعه ای منتظر کنند. و این امر مقرر نمی شود مگر با اولین قدم و شروع از خود که آن وارستگی و پاکی درون و تقوا است. اگر چه این امر در هر زمان لازم است، اما از ضروریات یک زن منتظر محسوب می شود. امام صادق (ع) می فرمایند: "هر کس دوست می دارد از اصحاب حضرت قائم (عج) باشد باید منتظر باشد و در حال انتظار به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار نماید".(2) چرا بانوان باید در رکاب حضرت مهدی(عج) نقشآفرینی کنند؟ زنان به علت اهمیت جایگاهشان به عنوان یک شخصیت انسانی در وهله اول و به منزله همسر و مادر در وهله دوم مؤثر در تربیت اند، لذا باید در رکاب امام خویش نقشآفرینی کنند. ایشان می توانند با شکل دهی عرصه زندگی، به زندگی امام زمانی و جلب رضایت و خشنودی ایشان با رعایت روابط حسنه و اقتصادی صحیح و دوری از سنت های فرومایه رایج در جامعه به آمادگی هرچه بیشتر خود و منتظران کمک کنند. از مهمترین وظایف یک زن، تربیت نسل منتظر می باشد.قطعا وی باید به این مقوله به عنوان رسالت الهی نظر کند وی از این جهت می تواند خود نیز در زمره یاران حضرت (عج) قرار گیرد. چرا که آمادگی ظهور حضرت (عج) از ملزومات این انقلاب جهانی است . چنانچه امام صادق (ع) می فرمایند: "باید هر یک از شما برای خروج قائم (عج)، اسلحه آماده کند. چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیت یاری مهدی (عج) اسلحه تهیه کرده است امید میرود خداوند عمر او را دراز کند تا ظهور او را درک کرده و از یاوران حضرت باشد. (3) ملزومات زن منتظر دینداری و معرفت افزایی و توانمند ساختن جامعه با تقویت و تحکیم خانواده دینی و مهدوی و شکل دهی هسته های فرهنگی و اجتماعی مهدی یاوری در خانواده و جامعه از ملزومات زن منتظر است. تربیت نسل منتظر و نیرو سازی برای انقلاب جهانی مهدی موعود؛ مهمترین وظیفه زنان جامعه از مهمترین وظایف یک زن، تربیت نسل منتظر می باشد. قطعا وی باید به این مقوله به عنوان رسالت الهی نظر کند وی از این جهت می تواند خود نیز در زمره یاران حضرت (عج) قرار گیرد. تربیت نسل صالح و منتظری که هدف ایشان فراهم سازی بسترها و زمینه های انقلاب بزرگ جهانی است. نیرو سازی برای انقلاب جهانی با پرورش جوانان پاک با عقاید راستین و توانمند که به عنوان جیوش و انصار حضرت باشند وظیفه ای بس سنگین است که بر عهده زن منتظر است. زنان در عرصه اجتماع با امربه معروف و نهی از منکر و فرهنگ سازی برای سبک زندگی منتظرانه با الگو برداری از جامعه آرمانی مهدوی می توانند تأثیر گذار باشند. سالم سازی فضای عاطفی جامعه که با هیجانات کاذب آلوده شده است و همچنین ترویج و تعمیق فرهنگ زندگی قرآنی و کمک به فراگیری حکمت و بصیرت در خانواده و جامعه از هنرهای یک زن می باشد. از آنجا که زنان با توجه به روحیه پاک و مشتاق و عاشقانه شان بیشتر در معرض و نوک پیکان حمله دشمن قرار دارند لذا باید با دوری از جریانات و فرقه ها و شخصیت های انحرافی و دروغین که همیشه در مرحله نخست آنان را مورد هدف قرار می دهد و زمینه جولان دشمن در این مورد را نابود کرده و با دوری از هیجانات کاذب و زودگذر و ساختگی به تقویت ایمان و معرفت عمیق به امام و روشن نمودن راه مهدوی در جامعه بپردازند. پینوشت: 1. رعد/11 2. غیبه/ نعمانی/ ص 292/ ج 16 3. بحارالانوار/ ج52/ ص
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید آیا موعود اسلام و مسیحیت همزمان ظهور میکند؟ موعودگرایی همانطور که به دلیل تصویرسازی از حکومت عادلانه و نظامی آرمانی در طول تاریخ برای مسلمانان امیدآفرین بوده است برای سایر ادیان نیز همین ارزش را دارد. نویسنده : طیبه نوحی حضرت مهدی و مسیح آنچه ذهن بشریت را به خود مشغول کرده است؛ پایان تاریخ و اینده جهان است. اندیشمندان در هر دینی و با هر تفکری سعی کرده اند تا به این مسأله پاسخ دهند. عده ای آمدن موعود را منوط به راه اندازی جنگ های پی در پی می دانند و گروهی آن را خارج از اختیار بشر و برخی آن را جبر تاریخی می دانند. آنچه مسلم است اعتقاد به مصلح جهانی و موعودی است که سرمایه ی اصلی بشر تلقی شده است. سعادت دنیا و اخرت بشر مشروط به حضور وی است . چراکه در غیر این صورت نا میدی و یأس در فرد جولان خواهد داد و عنصر ناامید و جامعه ی مأیوس نمی تواند هنجارهای انسانی را زنده نگه دارد و بشر را از رنج برهاند. عقیده ظهور منجی و وجود موعود در تاریخ ادیان، برخاسته از ضرورت نجات خواهی است لذا همه ادیان به این مقوله مهم پرداخته اند. مسیحیت و اسلام که از ادیان ابراهیمی محسوب می شوند از این قاعده مستثنی نخواهند بود. وجود موعود و بشارت به وجود او بشارت ادیان مبنی بر پیروزی حق و نابودی باطل که تا کنون در تاریخ محقق نشده است. تنها با آمدن موعود امکان دارد و این مسأله جزء نکات مشترک در دین اسلام و مسیحیت محسوب می شود. مسیح می آید و جهان، پس از ظهور آن منجی در صلح و صفای کامل به سر خواهد برد و زمین ایشان، از نقره و طلا پر خواهد گشت و خزائن ایشان را انتهایی نیست. (اشعیا/ 2:7) منجی وعده داده شده مردی الهی است اینکه موعود و منجی مطلق و مصلح جهان مردی الهی است از جمله مشترکات اسلام و مسیحیت در این مورد محسوب می شود. مردی به نام مهدی در اسلام و عیسی در مسیحیت. سلسله جنبان این حرکت آخرالزمانی مردی الهی است چنانچه در روایات مورد قبول همه ی فرقه های اسلامی است که : رجل من اهل بیتی منجی . پیامبر اسلام (ص) فرمودند موعود آخر الزمان مردی از اهل بیت من است. در اندیشه مسیحیت منجی عیسی(ماشیح) است که او نیز مردی الهی محسوب می شود. مسیح بار دیگر می آید برای کسانی که منتظر او می باشند و او ظاهر خواهد شد به جهت نجات. (عبرانیان/ 28: 9) اگر چه در خصوصیات آن دو در هر دو مکتب اختلافاتی وجود دارد. از منظر روایات اسلامی منجی از اهل بیت پیامبر آخرالزمان می باشد و حضرت عیسی در انقلاب جهانی آخرالزمان زیر لوای مهدی (عج) شرکت خواهد کرد. چنانچه عیسی، مهدی را در کشتن دجال کمک می کند.( بحارالانوار/ ج 51/ ص485) زمان ظهور نکته قابل بیان دیگر در این مسأله زمان ظهور است که در هر دو شریعت مخفی است و عدم تعیین وقت خاص (عدم توقیت) برای همیشه این مشعل را پرفروغ و نورانی نگه می دارد. البته اشارات کلی بیان شده است که پیروانشان را به انتظار و دعا دعوت کرده اند و کسانی که روز یا سال خاصی را تعیین می کنند به شدت مورد تکذیب قرار می دهند . در روایات بیان شده که دعا و کردار مردم ظهور را تسریع خواهد نمود. مکان ظهور در هر یک از ادیان مکان های متفاوتی برای ظهور بیان شده است. محل ظهور موعود اسلام مکه بیان شده است. اما یهود و مسیحیت معتقدند موعودشان در اورشلیم ظاهر خواهد شد . هرچند اختلاف مکانی در اعتقادات این شریعت ها وحود دارد اما مسأله مهم این است که هر کدام از انها شهری را به عنوان محل ظهور موعود نام برده اند که میان پیروان خود مقدس و خاستگاه اصلی آن دین محسوب می شود. علائم ظهور در کتب روایی امامیه برای ظهور حضرت ولی عصر (عج) نشانه ها و علائمی ذکر کرده اند. این علائم به دو دسته تقسیم می شوند: علائم حتمیه و علائم غیر حتمیه. علائم حتمیه عبارت اند از : 1. صیحه یا ندای آسمانی 2. خروج سفیانی 3. خسف ید 4. قیام یمانی 5. شهادت نفس زکیه 6. قیام سید حسنی (شاکری/ منجی در ادیان / ص 165) در کتاب مقدس و عرصه تفکر مسیحیت ظهور عیسی علیه السلام نیز با نشانه ها و علائمی اتفاق خواهد افتاد: 1. مسیح زمانی ظهور می کند که مردم مجرم اند و ظلم دنیا را فراگرفته است 2. ظهور مسیح با ذلت قوم یهود اتفاق خواهد افتاد 3. ورود دجال قبل از ظهور مسیح 4. نشانه های در آسمانف سحالات ستارگانو ماه اتفاق خواه افتاد 5. در ظهور مسیح دولت ها با هم به جنگ خواهد پرداخت. ( مقاله نجات شناختی تطبیقی/ حسین علی سعدی) اما مسأله مهم و وجه تمایز اسلام از سایر ادیان همچنین مسیحیت در این مورد مسأله حضور موعود است. اسلام معتقد است غیبت موعود وی به معنای عدم حضور وی نیست بلکه منجی حضوری فعال و کارآمد در میان جامعه دارد به پیروان عنایت و توجه دارد و در میان ایشان زندگی می کند صرفا مستور است . اما از نطر مسیحیت موعود، در میان مردم و روی زمین حضور ندارد و در آخر الزمان بر زمین نزول می کند تا صلح و نجات را بیاورد. (لوقا/ 24:50)
آیا وقوع زلزله در ایران و تهران نویدبخش ظهور امام زمان (ع) است؟ برای شناسایی عصر ظهور می بایست به نشانه های علمی و متقن آن در منابع روایی توجه داشت، در مرتبهی اول باید به این سوال پاسخ دهیم که زلزلههای ویرانگر و خطرناک جزو کدام یک از علائم ظهور است ع نویسنده : علی بیرانوند ظهور با وقوع زلزلههای زنجیره ای در بخشهای مختلف کشور و با وقوع چند زلزله در مناطق مختلف تهران برخی افراد در فضای مجازی این چنین تبلیغ می کردند که با شدت یافتن این دومینوی خطرناک، نسیم روح بخش ظهور امام زمان(ع) وزیدن خواهد گرفت، البته این دسته افراد چندان بی راه صحبت نمیکردند؛ چراکه در منابع روایی رابطهای رازگونه بین زلزلههای مکرر و ویرانگر با فرج اباصالح المهدی (علیه السلام) نقل شده است.[1] رابطه زلزلههای ویرانگر و ظهور امام مهدی(عج) قبل از بیان هر نکته و مطلبی لازم به تاکید بر این نکته است که برای شناسایی عصر ظهور می بایست به نشانه های علمی و متقن آن در منابع روایی توجه داشت، در مرتبهی اول باید به این سوال پاسخ دهیم که زلزلههای ویرانگر و خطرناک جزو کدام یک از علائم ظهور است، آیا فراوانی زلزلهها به هر اندازه که گسترده باشد، نشانه قطعی ظهور است یا خیر؟ علائم و نشانه های حتمی ظهور بسیار محدود و انگشت شمار می باشند، و تا این نشانه ها در عالم هویدا نشوند سایر نشانهها نمیتواند گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) باشد. نشانه های حتمی و غیر حتمی ظهور با رجوع به منابع حدیثی و تحقیق در آنها می توان به این مطلب دست یافت که علائم و نشانه های حتمی ظهور بسیار محدود و انگشت شمار می باشند، و تا این نشانه ها در عالم هویدا نشوند سایر نشانهها نمیتواند گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) باشد. به طور کلی برخی علائم و نشانههای حتمی ظهور را مختلف ذکر کرده اند، عدهای از محققان این نشانهها را چهار، پنج و یا شش مورد برشمرده اند. ما در این نوشته به پنج مورد از این علائم اشاره خواهیم کرد[2] تا مشخص شود که آیا زلزله تهران گویای زمان ظهور امام مهدی(ع) می باشد یا خیر. صیحه و ندای آسمانی: از جمله مهمترین و بارزترین نشانههای ظهور صیحه و ندای آسمانی است، که همه جهان را در بر می گیرد، صدای قوی و رسایی که نوید ظهور امام مهدی(علیه السلام) را با خود به همراه دارد. محققان بر این باورند که این صدا را همه افراد متوجه می شوند صدایی که، امام مهدی(علیه السلام) را به اسم و نام پدرش به عالمیان معرفی می کند و مردم را به تبعیت و پیروی از حضرت دعوت می کند. خروج سفیانی:[3] دومین نشانه ای مهمی که در منابع روایی به آن اشاره شده است، خروج مردی خونریز و سفاک است، که با شیعیان و محبان خاندان عصمت و طهارت دشمنی فراوان دارد، به طوری که جمع کثیری از محبان و شیعیان اهل بیت را قتل عام میکند. خسف بیداء: سومین نشانه حتمی ظهور خسف بیداء است، بنا به گزارش منابع روایی بعد از قتل و کشتار فراوانی که سپاه سفیانی در سرزمین های مختلف به راه می اندازد، وارد سرزمین بیداء می شود،( در بین مكه و مدینه) در این زمان او به عذاب الهی گرفتار میشود به طوری که زمین باز می شود او و سپاهش را در زمین فرو می برد. [4] قتل نفس زكیه: کشته شدن مردی با تقوا و پرهیزکار، که از نسل امام حسین(علیه السلام) است لقب او«نفس زکیه» است، او مأموریت روشنگری و بصیرت افزایی و نوید ظهور امام مهدی(علیه السلام) را برای برخی از سرزمین ها دارد، تا اینکه حجت بر آنها به اتمام برسد، سرزمین هایی که علائم حتمی همچون ندایی آسمانی و خروج سفیانی آنها را بیدار نکرده است. و همچنان در غفلت و بی خبری و عناد به سر می برند.[5] البته در خصوص نشانه های دقیق یمانی و نحوه قیامش مطالب روشن و متقنی را شاید نتوان بدست آورد، همین امر موجب شده است در سالهای اخیر به غلط افرادی در جامعه مهدویت نفوذ کرده و موجبات انحراف آنان شده و خود را یمانی معرفی کنند. خروج یمانی: در منابع روایی خروج و قیام مردی هاشمی از تبار امام حسین(ع) یا امام حسن(ع) از جمله علائم و نشانه های حتمی ظهور معرفی شده است، او همزمان با ظهور سفیانی و سید خراسانی در یک روز و یک ماه و یک سال قیام میکند.[6] البته در خصوص نشانه های دقیق او و نحوه قیامش مطالب روشن و متقنی را شاید نتوان بدست آورد، همین امر موجب شده است در سالهای اخیر به غلط افرادی در جامعه مهدویت نفوذ کرده و موجبات انحراف آنان شده و خود را یمانی معرفی کنند. آیا با آمدن این زلزله ها فرج امام مهدی(ع) به وقوع خواهد پیوست؟ پس از بیان علائم حتمی ظهور به روشنی پیداست، که زلزله های متعددی بخصوص در مناطق مختلف ایران گویای علائم دقیق و حتمی ظهور نیست، در برخی روایات که سخن از وجود زلزله در ایام ظهور شده را نیز باید حمل بر علائم غیر حتمی دانست، آنچه مسلم است در طول تاریخ زلزله های متعدد و فراوانی رخ داده است، ولی تشخیص این موضوع که آیا با آمدن این زلزله ها فرج امام مهدی(ع) به وقوع خواهد پیوست کار سختی است هر چند که یک محب و شیعه واقعی همیشه باید منتظر ظهور باشد و آن را نزدیک ببیند کما اینکه به نقل از منابع مأثور و روایی امام صادق(علیه السلام) در دعای عهد می فرمایند: «اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا؛[7] خدایا این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت(عج) برطرف کن، و در ظهورش براى ما شتاب فرما، که دیگران ظهورش را دور مى بینند، و ما نزدیک می بینیم.» پینوشت: [1]. بحار الأنوار، ج51، ص74، ح24. «عَنْ أَبِی الْحَجَّافِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَبْشِرُوا بِالْمَهْدِیِّ قَالَهَا ثَلَاثاً یَخْرُجُ عَلَى حِینِ اخْتِلَافٍ مِنَ النَّاسِ وَ زِلْزَالٍ شَدِیدٍ شیخ در كتاب غیبت از پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله روایت كرده كه سه بار فرمود: شما را بقیام مهدى مژده می دهم، هنگامى كه مردم بجان هم افتند و زلزله سختى پدید آید او ظهور خواهد كرد. زمین را از عدل و داد پر كند چونان كه از ظلم و جور پر شده باشد.» [2]. الروضة من الكافی، ترجمه رسولى محلاتى، ج2، ص141، ح483. «عمر بن حنظلة گوید: شنیدم از امام صادق علیه السّلام كه می فرمود: پنج نشانه پیش از قیام حضرت قائم صورت خواهد گرفت: صیحه آسمانى، خروج سفیانى، فرو رفتن (لشكر سفیانى در بیداء)، كشته شدن نفس زكیه، خروج یمانى. من عرض كردم: قربانت اگر یكى از خاندان شما پیش از وقوع این نشانهها خروج كند، با او خروج كنیم؟ فرمود: نه. و چون فردا شد این آیه را براى آن حضرت خواندم: «اگر بخواهیم بر ایشان آیه و نشانهاى از آسمان نازل كنیم كه گردنهایشان در مقابل آن خاضع گردد» (سوره شعراء آیه 4) و بدو عرض كردم: آیا این نشانه همان صیحه آسمانى است؟ فرمود: آگاه باش كه اگر آن باشد گردن دشمنان خدا در برابرش خاضع گردد.» [3]. الغیبة( للنعمانی) ؛ النص ؛ ص301؛ «فضیل بن یسار از امام باقر علیه السّلام روایت كرده كه فرمود: «از میان كارها امورى موقوف هستند، و امورى حتمى، و سفیانى از جمله امور حتمى است كه چاره و گریزى از آن نیست». [4]. مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، ص953. [5]. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج52 ؛ ص307. «به نقل از ابوبصیر در حدیثى طولانى-: امام باقر علیه السلام فرمود: «قائم به یارانش مى فرماید:" اى مردم! مكّیان، مرا نمى خواهند! امّا من كسى را به سوى ایشان مى فرستم تا همچنان كه شایسته مانند من است، بر آنان احتجاج كنم علیه و آله و درود فرستادن بر او، سخنى مى گوید كه هیچ یك از مردمان آن را نگفته است آن گاه مردى از یارانش را فرا مى خواند و به او مى گوید:" به سوى مكّیان برو و بگو: اى اهل مكّه! من فرستاده فلانى به سوى شما هستم و او به شما مى گوید: ما خاندان رحمت، معدن رسالت و خلافت و فرزندان محمّد و از نسل پیامبران هستیم و پس از وفات پیامبرمان تا امروز به ما ستم شده و بر ما فشار آورده شده و چیرگى گشته و حقمان ربوده شده، و اكنون از شما یارى مى خواهیم. یارى مان دهید". هنگامى كه این جوان، این سخن را مى گوید، به سویش مى آیند و او را میان ركن [حجرالأسود] و مقام [ابراهیم] سر مىبرند و او همان نفْس زكیّه است. [6]. قزوینی، محمد کاظم ؛ الامام المهدی(عج)، بیروت، بینا، ۱۹۹۵ م، ص ۲۲۷ [7]. المصباح للكفعمی(جنة الأمان الواقیة)، ص550.
جانی که مهدویت به جبهههای دفاع مقدس بخشید به یقین یکی از انگیزههای تأثیرگذار در روحیه شهدا که به مثابه خون در رگهای جبههها جریان داشت، اعتقاد به مهدی موعود(ع) و باور به امام زمانِ حی و ناظر بوده است. نویسنده : علیرضا پیوگانی مسئله دفاع از وطن در طول تاریخ و در کشورهای مختلف با هر تفکری رخ داده است. اما هشت سال دفاع مقدس ایران در برابر جنگ تحمیلی عراق مملو از صحنههای رشادت و جانفشانی رزمندگانی است که دیگر موارد دفاع از وطن توان تبیین آن همه از خودگذشتگی را ندارد. کاری که شهدا و مجاهدین دفاع مقدس کردند، گرچه دفاع از خاک وطن بود، اما آن همه جانبازی مخلصانه و عاشقانه، آن آرزوی شهادتها انگیزهای مقدستر و پرنفوذتر از وطن دوستی میخواهد. به یقین یکی از انگیزههای تأثیرگذار در روحیه شهدا که به مثابه خون در رگهای جبههها جریان داشت، اعتقاد به مهدی موعود (ع) و باور به امام زمانِ حی و ناظر بوده است. مسئله مهدی باوری گاهی مستقیم در روند جنگ تحمیلی تأثیر داشت؛ یعنی رزمندگان به جهت کسب رضایت امام زمان به حفظ کیان اسلام مبادرت میورزیدند و گاهی نیز غیر مستقیم اثرگذار بود؛ در حقیقت اگر امر امام خمینی مبنی بر حفظ ایران و اسلام مطاع بود به جهت اعتقاد به نیابت او از امام زمان در عصر غیبت بوده است. وصیت نامههایی خطاب به امام زمان(ع) یکی از راههای کشف این واقعیت که مهدویت تا چه حد در جبههها حضور پر رنگ داشته، وصیت نامه شهدایی است که با تحیت به امام زمان آغاز میشده و با توصیههایی نظیر تربیت نسل مهدوی و تبعیت از امام زمان همراه بوده است. در ادامه به چند نمونه از این وصیت نامهها اشاره میشود: شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. شهید ابوالقاسم واسعی (1349-1366 یزد): «سلام به مهدی موعود (ع) که فرماندهی سپاه اسلام را به عهده دارد و با سلام به جد بزرگوارش که ما همگی فداییان راه قبرش هستیم ... و شما ای خواهر مهربانم امیدوارم شما نیز فرزندانی تربیت کنید که سربازان امام زمان (عج) باشند ان شاء الله.» شهید بهروز واعظ کرونی (1347- 1364 اصفهان): «با درود و سلام به منجی عالم بشریت، آقا امام زمان (عج) که دنیای شیعه در انتظار فرج با عظمت اوست و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب، نائب برحق امام زمان، این پیر جماران و یاور مستضعفان، خمینی عزیز .» بیشتر بخوانید کرامات امام زمان (عج) در جبههها تأثیر دفاع مقدس بر فرهنگ مهدویت موفقیتهای جنگ، با رهبری نائب امام زمان(ع) اگر امام خمینی توانست در زمان شاهنشاهی امت انقلابی را رهبری کند و پس از پیروزی انقلاب موفق شود، حکومتی اسلامی و دینی تأسیس کند و پس از آن در جنگ نابرابر ایران و عراق، صرفاً با دستور یک جملهای مثل «امروز جنگ بین اسلام و کفر است، و بر همهٔ مسلمین واجب است که دفاع کنند از اسلام.»، جنگ را مدیریت کند و ایجاد انگیزه کند تا مجاهدین مانع از پیشروی دشمن شوند، بلکه حتی موفقیتهای زیادی در عملیاتها به دست آورند، همه به جهت این بود که مردم ایشان را نماینده امام غایب میدانستند و ملتزم به مسئله ولایت فقیه بودند. «این پیروزی [فتح المبین] و دیگر پیروزیها مرهون عنایات غیبی خداوند متعال و پشتیبانی بقیة الله (ارواحنا له الفدا) و ادعیه خالصه صاحب نفسان و بزرگان است». به طور مثال شهید همت در وصیت نامه خود از امام خمینی تجلیل کرده و میگوید شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. به عنوان نمونهای از اهمیت نیابت امام خمینی و تأثیر غیر مستقیم مهدویت در جبههها به وصیت نامهها باید مراجعه کرد. شهید ابوالفضل وافی در وصیت نامهاش آورده است همیشه این پیر جماران را یاری کرده و تنها نگذارید که او در این هنگام در حقیقت نائب امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام میباشد و یاری کردن او یاری کردن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و یاری کردن امام زمان یاری خداست. پیروزی در عملیاتها با پشتیبانی امام عصر(ع) رهبران انقلاب نیز به پشتیبانی امام عصر در جبههها معتقد بودهاند. به طور مثال امام خمینی در پی پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات فتح المبین فرمود: «این پیروزی [فتح المبین] و دیگر پیروزیها مرهون عنایات غیبی خداوند متعال و پشتیبانی بقیة الله (ارواحنا له الفدا) و ادعیه خالصه صاحب نفسان و بزرگان است». و یا رهبر معظم انقلاب در اینباره میگویند: «من قویّاً معتقدم که وجود مقدس ولیّ عصر (صلوات الله علیه) همچنان که در میدانهای بزرگ مبارزه بزرگ ملت ما در طول سالیان دراز حضور داشته است و به ما کمک کرده است، در این جنگ هم این جنگی که مزدوران استکبار و امپریالیسم جهانی بر ما تحمیل کردهاند در جبهههای جنگ حضور خواهد داشت». منابع: - مقاله "تأثیر متقابل دفاع مقدس و فرهنگ مهدویت" که در شماره 179 مجله "انتظار موعود" منتشر شده است. - "مهدویت در وصیت شهدا"/خبرگزاری شبستان
چگونه به زندگیمان رنگ و بوی مهدوی بدهیم؟ کسی که منتظر حاکمیت عدل است و آماده جنگ با جنود باطل باید ابتدا در سرزمین خود به بر چیده شدن باطل کمک کند و در میدان قلبش با جنود جهل مبارزه کند. نویسنده : طیبه نوحی مهدویت ارزشها و بینشها در فرهنگ اسلامی حاکی از آن است که منتظر باید تأثیر عملی و عینی انتظار را در رفتار خود بروز دهد. به دیگر سخن در عین پایبندی به باورهای اسلام رویکردی منتظرانه در رفتار وی به نمایش درآید و حرکت وی در جهت تحقق ظهور منجی باشد. بنابراین نمیتوان انتظار را تفکری صرف دانست؛ چراکه انتظار عملی است توأم با تلاش و جهاد و چشمبهراهی تنها کاری از پیش نخواهد برد. بشر علاوه بر پیکار روزانه حق و باطل باید خود را نیز برای ظهور آماده کند. لذا اولین قدم برای زندگی مهدوی خودسازی است: پاکی نفس از صفات رذیله بهترین محرک، در روند زمینهسازی ظهور حضرت حجت (عج) است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که تا شخص خود را پاک نکند قطعاً نمیتواند در پاکی جامعه نقشی داشته باشد شیطان از ابتدای خلقت بشر تاکنون فعالترین دشمن انسان و نمایندگان الهی بوده است؛ لذا از مهمترین وظایف و جلوههای رفتاری منتظر جهاد با نفس و تهذیب آن است. پاکی نفس از صفات رذیله بهترین محرک، در روند زمینهسازی ظهور حضرت حجت (عج) است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که تا شخص خود را پاک نکند قطعاً نمیتواند در پاکی جامعه نقشی داشته باشد. هرگاه بندهای گناه میکند نقطه سیاهی در قلبش خانه میکند، اگر توجه کرد آن نقطه سیاه کوچ کرده و میرود؛ اما اگر گناه را زیاد کرد سیاهی قلب را فرامیگیرد و دیگر رستگاری سراغ آن انسان نمیآید.[1] کسی که منتظر حاکمیت عدل است و آماده جنگ با جنود باطل باید ابتدا در سرزمین خود به برچیده شدن باطل کمک کند و در میدان قلبش با جنود جهل مبارزه کند. آیتالله بهجت (ره) فرمودند: «اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب این است: چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستید؟ او به همین از ما راضی است».[2] جاروب کن خانه و پس میهمان طلب بنابراین اگر فرد بنا دارد سهمی در ظهور داشته باشد باید به تهذیب نفس و محاسبه روزانه آن همت گمارد چنانچه امام صادق (ع) خطاب به عبدالله جندب میفرمایند: «ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را میشناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه دارد و از نفس خود حساب بکشد؛ اگر کار خوبی در آنها یافت، به آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوای نگردد». [3] زیست مهدوی در عصر غیبت نیازمند معرفت و علم نسبت به امام عصر (عج) است؛ چراکه تا منتظر، امام زمان(عج) خود را نشناسد و اسباب، لوازم و عوامل ظهور ایشان و موارد جلب رضایت او را نداند مهره مؤثر ظهور نخواهد بود. معرفت زیست مهدوی در عصر غیبت نیازمند معرفت و علم نسبت به امام عصر (عج) است؛ چراکه تا منتظر، امام زمان(عج) خود را نشناسد و اسباب، لوازم و عوامل ظهور ایشان و موارد جلب رضایت او را نداند مهره مؤثر ظهور نخواهد بود. شناخت در این امر به دو قسم قابل تقسیم است ظاهری و باطنی. اعتقاد به فضائل و واجبات، ویژگیهای ایشان و وظایف فرد در مقابل امام از شئونات معرفت مهدوی است چنانچه حدیث معروف نبوی بر این امر صحه میگذارد: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» اگر کسی بی آنکه امام زمانش را شناخته باشد بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.[4] جاهلیت مرز تاریخی و زمانی ندارد، بلکه به معنای عدم قبول ارزشهای اسلامی است. پس فرقی نمیکند در چه زمانی باشد. بنابراین مرز جاهلیت ارزشی، تشریعی، فکری و عقیدتی است. حال کسی که مرگش جاهلی باشد در واقع زندگی جاهلانهای نیز داشته است. فرد منتظر باید این مرز را درنوردد و در زندگی روزانهاش از هر ثانیه و ساعت جهت پیشبرد و بالا رفتن معرفتش استفاده نماید. یک از راههای ازدیاد معرفت مطالعه و تأمل و تفکر نسبت به مقام ولایت و دیگر شئون امام است. معرفت حدی ندارد به لطف و تفضل الهی دائم ارتقا خواهد یافت، بنابراین از تلاش در این امر مضایقه نکند. دعا خداوند با بشارتهایی که به حضرت ابراهیم داد نهایتی را برای نجات بنیاسرائیل از زیر بار ظلم بهوسیله منجی ایشان (حضرت موسی) در نظر گرفته بود که آن 400 سال بعد بود ولی راه دعا و تضرع را هم به آنها آموخت تا اگر از اعمال زشتی که داشتهاند و بیتوجهیهایی که به حجج الهی داشتهاند به درگاه خداوند توبه نموده و تضرع نمایند ظهور این مصلح جلو میافتد. آنها با این آموزش این کار را کردند و شبها گاه به بیابانها میرفتند و گریه و زاری مینمودند و مجلس دعا تشکیل دادند و به خاطر همین دعاها و تضرعها خداوند از 170 سال باقیمانده آن انتها صرفنظر کرد و حضرت موسی را برای نجات آنها رسانید[5] . پیشوایان ما در مورد دعا برای امام عصر (عج) اهمیت مخصوصی قائل بودند بنابراین از مهمترین وظایف منتظر مزین نمودن روزها و شبهای خود به دعا برای حضرت حجت(عج) است زندگی روزانه منتظر باید سراسر دعا به جان حضرت حجت (عج) و تعجیل در ظهور ایشان باشد و از این امر خسته نشود. چنانچه تکرار و اصرار بر دعا اهمیت ویژهای دارد. مرحوم سید ابن طاووس در جمال الاسبوع مینویسد: «پیشوایان ما در مورد دعا برای امام عصر (عج) اهمیت مخصوصی قائل بودند بنابراین از مهمترین وظایف منتظر مزین نمودن روزها و شبهای خود به دعا برای حضرت حجت(عج) است». صدقه توصیهی امام حسن عسگری (ع) به فرزند خویش این بود: «... پسرم ! بر تو باد جاهای نهان و دور، همواره در جاهای دوردست و پنهان زندگی کن که هر یک از دوستان خدا، دشمنی خطرناک و مخالفی مزاحم دارد....» [6] یکی از دلایل غیبت امام عصر (عج) حفظ جان ایشان است چنانچه سلامتی آن بزرگوار برای ما هدیه الهی است. صدقه دادن روزانه برای آن مقام عظمی یکی از کارهای روزانه هر مهدی باور است. سلامت جسم و روح یکی از مهمترین منابع هر حکومت، منابع انسانی آن است. چنانچه برخی مکتبها در صورت نداشتن این مقوله حتی با تجهیزات عالی دچار شکست شدهاند. منتظر واقعی با برنامهریزی صحیح باید هم جسم خود را ساماندهی کند هم روح خود را. آمادگی جسمانی برای سرباز آمادهباش ازجملهی ضروریات است و رکن مهمی محسوب میشود. قوای بدنی قوی ورزیدگی جسمی و نیرومندی لازمهی دفاع از آرمان جهانی حکومت مهدوی است. امام خمینی(ره) در این راستا به جوانان میفرماید: «مملکت ما همینطور که به علما احتیاج دارد به قدرت شما هم احتیاج دارد. این قدرت حرکتی، با ایمان باشد، وقتی زورخانه با قرآن باشد، با ایمان باشد، پشتوانه یک ملت است آنچه پشتوانه یک ملت است آن افراد با ایمان هستند، ورزشکاران با ایمان هستند». [7] صدقه دادن روزانه برای آن مقام عظمی یکی از کارهای روزانه هر مهدی باور است علاوه بر تحرک، تغذیه نیز امری مهم و ضروری در تقویت قوای جسمی است آنچه شخص در طول زندگی خود باید مورد اهمیت قرار دهد؛حلال خوردن، پاک خوردن است و اینکه علاوه بر کیفیت به کمیت غذا نیز باید اهمیت دهد خداوند میفرماید: «فلینظر الانسان الی طعامه» .[8] در جهت بسترسازی ظهور، تلاش برای این امر یکی از مهمترین مسائلی است که صرف هزینه برای آن کاری بیهوده نیست دیگر عنصر موردتوجه برای جسم علاوه بر بعد باطنی آن حفظ ظاهر و نوع پوشش است. یک منتظر باید لباسی انتخاب کند که متناسب با فرهنگ انتظار باشد. نه اینکه گزینش او صرفاً تقلیدی بوده و بدون در نظر گرفتن جنسیت، انگشتنما شدن و سن و سالش پوشش را انتخاب کند. پینوشت: [1] . بحارالانوار/ج70/ ص 327 [2] . امام زمان در کلام آیتالله بهجت/ ص90 [3] . سبک زندگی منظرانه/ ملایی/ ص 122 . [4] . بحارالانوار/ ج23 / ص 89 . [5] . وقت معلوم/ گنجی / ص 151 . [6] . بحارالانوار/ ج 52/ ص 35 . [7] . صحیفه نور، ج 7؛ ص 48 . [8] . عبس/ 24
روایات اهل بیت علیهم اسلام اقوال مختلفی را برای سکونتگاه امام مهدی(عج) در عصر غیبت معرفی کرده اند، برخی به مکان های دوردست اشاره دارند و برخی دیگر از شهرها و مکان های خاص یاد کرده اند. بازدید : 516 زمان تقریبی مطالعه : 4 دقیقه تاریخ : شنبه 1397/10/22 امام زمان غیبت امام عصر(عج) و عدم علم نسبت به کیفیت و محل زندگی آن حضرت(عج) همواره محل سوالات بسیار بوده است؛ از جمله سوالاتی که در این باره وجود دارد و بسیاری علاقمند به دانستن آن هستند، محل زندگی حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت است. لذا دانستن اینکه آن امام غایب از نظر(عج) با آن همه لطف و محبتی که در حق ما دارد کجا زندگی می کند و اساساً ما را راه به آنجا هست یا نه؟، مورد بحث بوده و است. که در این نوشتار نیز کوشیده ایم به اجمال برخی از اقوال در این باره را مرور کنیم: مرور بر برخی از روایات نشان می دهد که آنها مکان خاصی را برای اقامت و زندگی حضرت حجت(عج) بیان نکرده اند و اقامتگاه ایشان را کوه ها، بیابان ها و جاهایی معرفی می کنند که کسی آنها را نمی شناسد، چنان که امام عصر(عج) خود به علی بن مهزیار فرمودند: «ای پسر مهزیار! پدرم ابو محمد از من پیمان گرفت که هرگز با قومی که خداوند بر آنها خشم گرفته، آنها را لعنت کرده، برای آنها در دنیا و آخرت، بیچارگی رقم خورده و عذابی دردناک در انتظار آنان است، هم نشین نباشم و به من دستور داد که برای اقامت، کوه های سخت و سرزمین های خشک و دور دست را برگزینم».1 علاوه بر این، حضرت مهدی(عج) در توقیعی شریف به شیخ مفید چنین فرموده اند: «ما براساس آنچه خدای تعالی برای ما و شیعیان مؤمن مان مصلحت دیده، تا زمانی که دولت دنیا از آن فاسقان است، در سرزمین های دوردستی که از جایگاه ستمگران دور است، سکنا گزیده ایم، ولی از آنچه بر شما می گذرد، آگاهیم و هیچ یک از اخبار شما بر ما پوشیده نمی ماند».2 البته در برخی از روایات به مکان های مشخص به عنوان اقامتگاه حضرت مهدی(عج) در عصر غیبت اشاره شده، مدینه النبی(ص) ازجمله این مکان ها است که در برخی از روایات به عنوان محل زندگی امام مهدی(عج) از آن یاد شده است، چنان امام باقر(ع) در روایتی فرمودند: «صاحب این امر ناگزیر از کناره گیری است و او در [زمان] کناره گیری خود ناگزیر از [داشتن] نیرو و توانی است. او با وجود آن سی نفر هیچ هراسی ندارد. چه خوب جایگاهی است [مدینه] طیبه.»3 علاوه بر این، هستند روایاتی که «کوه رضوی» را اقامتگاه حضرت حجت(عج) می دانند؛ عبدالاعلی مولی آل سام می گوید: به همراه ابی عبدالله [امام صادق](ع) [از مدینه] خارج شدیم، زمانی که به روحاء [در اطراف مدینه] رسیدیم، آن حضرت(ع) دقایقی نگاهش را به کوهی که در آن منطقه بود، دوخت و آنگاه فرمود: «این کوه را می بینی؟ این کوه «رضوی» نام دارد و از کوه های فارس است. چون ما را دوست داشت، خداوند آن را به سوی ما منتقل کرد. در آن، همه درخت های میوه دار وجود دارد و در دو مرحله پناهگاهی خوب برای خائف [امام زمان] است. آگاه باش که برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آنها کوتاه و دیگری بلند است».4 در این میان هستند روایاتی که مکان خاصی را برای زندگی و اقامت حضرت بقیه الله الاعظم(عج) ذکر نکرده و به آمد و شد ایشان در بین مردم به صورت ناشناس اشاره دارند؛ «چگونه این مردم، این موضوع را انکار می کنند که خداوند با حجتش همان گونه رفتار می کند که با یوسف رفتار کرد؟ همچنین چگونه انکار می کنند که صاحب مظلوم شما همان که از حقش محروم شده و صاحب این امر [حکومت] است در میان ایشان رفت و آمد می کند، در بازارهایشان راه می رود و بر فرش های آنها قدم می نهد، ولی او را نمی شناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خودش را معرفی کند، چنان که به یوسف اجازه داد، آن زمان که برادرانش از او پرسیدند: «آیا تو یوسف هستی؟» پاسخ دهد که «آری، من یوسف هستم».5 بنابر آنچه بیان شد احتمال های متعددی برای محل اقامت و زندگی امام زمان(عج) وجود دارد که به دلیل بودن ایشان در پس پرده غیبت جز خدای متعال کسی از آن اطلاع ندارد، و با ظهور و تشکیل دولت کریمه ایشان است که محل حکومت و سکونت ایشان مشخص شده و کنجکاوی هایی همچون دانستن محل سکونت حضرت(ع) نیز زنگ می بازد لذا می توانیم با اصلاح رفتار خود زمینه ظهور آن مصلح نجات بخش را فراهم کنیم. پی نوشت: 1-کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 161. 2- الاحتجاج، ج 2، ص 599؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 176. 3-الکافی، ج 1، ص 340؛ کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 102؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 153، ح 6. 4- الکافی، ج 1، ص 328، ح 2؛ کتاب الغیبت (شیخ طوسی)، ص 139؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 161، ح 11. 5-ر.ک: کتاب الغیبت (نعمانی)، ص 315؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 306، ح 80؛ ص 307، ح 81. برگرفته از دانشنامه امام مهدی(عج)
سهم اموات از سفره «انتظار» بنابر آموزه های دینی این فقط زندگان نیستند که به دعا نیاز دارند بلکه اموات چه بسا به دلیل آنکه اصطلاحاً دست شان از دنیا کوتاه است و خود توان تاثیر بر احوال خویش در بزرخ را ندارند، به دعا نیازمندتر باشند. زمان تقریبی مطالعه : 3 دقیقه تاریخ : سه شنبه 1397/11/02 امواتاز دعاهای منسوب به امام عصر(عج)، دعای معروف «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ...» است که به زیبایی هر چه تمام و در فرازهایی کوتاه، وظایف منتظران از اقشار و صنوف مختلف را بیان کرده و راه و رسم زندگی به سبک انتظار را نشان می دهد. از این رو، در سلسله مطالبی شرح فرازهای نورانی و ژرف این دعا مرور می شود: امام مهدی(عج) در ادامه این دعای شریف بیان می کنند: «وَ عَلَى مَوْتَاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَة؛ بر مردگانشان مهربانی و رحمت تفضل كن». این فراز از دعای امام عصر(عج) اوج رافت و محبت ایشان در حق مردم حتی اموات را نشان می دهد چراکه آن حضرت(عج) از خدا برای مردگان طلب مهربانی و رحمت می کنند. باید توجه داشت بنابر آموزه های دینی این فقط زندگان نیستند که به دعا نیاز دارند بلکه اموات چه بسا به دلیل آنکه اصطلاحاً دست شان از دنیا کوتاه است و خود توان تاثیر بر احوال خویش در بزرخ را ندارند، به دعا نیازمندتر باشند. لذا انجام اعمال واجب و مستحبی به نیابت از آنها و هدیه کردن ثواب این اعمال به روح آنها که از دنیا رفته اند نه فقط برای فرد متوفی بلکه برای شخصی که این اعمال را انجام می دهد، منشا خیرات و برکات بسیار است. مرور بر آموزه های دینی روایی نشان می دهد بهترین دعا در حق اموات، طلب آمرزش و مغفرت برای آنها است چنان که در آیه قرآن این دعا آمده: «ربّنا اغفر لی و لوالدیّ و للمؤمنین یوم یقوم الحساب؛ (1) پروردگارا ! روزى که حساب برپا مىشود، بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى». یکی از صحابه از حضرت رسول(ص) نقل کرده که ایشان فرمودند: «برای مردگان خود هدیه بفرستید»، عرض کردم: هدیه مردگان چیست؟ فرمود: «صدقه و دعا. ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنیا مقابل خانههای خود میآیند و فریاد میکنند... ای خانواده من، پدر ، فرزندان و خویشان من، بر ما مهربانی کنید. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آن ها بر ما است . نفعش برای غیر ما. ای خویشان ما، به درهمی یا قرص نانی یا جامهای ما را کمک کنید تا خداوند شما را از جامههای بهشت بپوشاند».(2) این روایت و نیازی که اموال به خیرات و دعای زندگان دارند نشان از اهمیت دعای امام عصر(عج) در حق مردگان و رافت ایشان در حق اموات دارد چراکه بنابر روایات امام از پدر و مادر بر انسان ها مهربانتر و دعایش قطعاً مستجاب است و لذا دعایی که در حق مردگان از مومنان و شیعیان و غیر از دشمنان اهل بیت علیهم السلام می کند، مورد اجابت قرار می گیرد. این رفتار حضرت حجت(عج) برای منتظران ایشان هم درس آموز است تا اموات را یاد کنند و حواس شان به نیاز و اضطرار آنها در عالم برزخ باشد؛ چنان که در روایات و منابع معتبر اعمالی برای اموات سفارش شده، مثل دعای بیست و چهارم از صحیفه سجادیه. همچنین، برای میت هر سورهای از قرآن خوانده شود ثواب دارد و نسبت به خواندن سورهی حمد و توحید و تبارك، یس و قدر سفارش شده است. (۳) مرحوم حاج شیخ عباس قمى در مفاتیحالجنان، صفحه ۳۱۷ حدیث صحیحى را از امام صادق(ع) نقل فرموده که می فرمایند: «میت شاد و مسرور مى شود و گشایش پیدا مى کند به دعا و استغفارى که براى او مى کنند چنانچه زنده شاد مى شود به هدیه که براى او مى برند و فرمود که ثواب نماز، روزه، حج، صدقه و سایر اعمال خیر و دعا در قبر میت بر او وارد مى شود و ثواب آن براى مرده و کسى که آنها را انجام داده نوشته مى شود». پی نوشت: 1-ابراهیم (14)آیه 41؛ 2-محدث قمی، مفاتیح الجنان ، بخش زیارت قبور مؤمنین؛ 3- مفاتیح الجنان، صص939 -942.
«رسالة ثانیة فی الغیبة» کتابی است به زبان عربی و مشتمل بر چهار رساله کوتاه اثر شیخ مفید (متوفای ۴۱۳) که مطالبی همچون غیبت امام زمان(ع) و ویژگی های قیام آن حضرت(عج) و پاسخ به شبهاتی درباره امامت ایشان را شامل می شود. زمان تقریبی مطالعه : 2 دقیقه تاریخ : چهارشنبه 1397/11/03 یا اباصالح المهدی بی تردید بخش عمده ای از آنچه در طول قرن ها درباره مهدویت و فرهنگ انتظار، غیبت و ظهور امام مهدی(عج) از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و تعمیق یافته مرهون منابع معتبر و متقنی است که در اوج امانتداری درباره این مسئله مهم و مرتبط با آینده جهان، تالیف و تدوین شده و کوشیده اند در مقابل دکان بازان و شیادان، آموزه های اصیل اهل بیت علیهم السلام را به تشنگان حقیقت ارائه کنند. از این رو، شناخت این منابع و دامنه تاثیر گذاری شان اهمیت دارد. ازجمله این آثار «رسالة ثانیة فی الغیبة» نوشته مرحوم شیخ مفید است. این رساله کتابی است به زبان عربی و مشتمل بر چهار رساله کوتاه اثر شیخ مفید (متوفای ۴۱۳) که مطالبی همچون غیبت امام زمان(ع) و ویژگی های قیام آن حضرت(عج) و پاسخ به شبهاتی درباره امامت ایشان را شامل می شود. مؤلف در این اثر که به صورت پرسش و پاسخ مطرح شده به مسائلی نظیر وجود امام زمان(عج)، دلیل غیبت و ظهور امام(ع) پرداخته است. شیخ مفید این کتاب را به سبک پرسش و پاسخ نگاشته است؛ بدین صورت که شبهات مخالفان را آورده و به بررسی و پاسخگویی آنها پرداخته است. وی در این اثر، با سبکی استدلالی و شیوهای قابل قبول برای تمام مذاهب اسلامی، وارد بحث شده و نتیجهگیری میکند. شیخ مفید به استناد آیات و روایات از این سؤالات جواب داده و در بیان این پاسخها رویکردی کلامی و عقلی داشته است.(1) برای مثال سؤال می کند: چه دلیلی بر وجود امام زمان(عج) هست؟ شیخ مفید با استناد به ادله نقلی (احادیث و روایات صحیح) و مورد پذیرش شیعه و سنی و ادله عقلی، این پرسش را پاسخ می گوید. پرسش دیگر: چگونه کسی که طرفدار عدل و توحید است، امامت کسی را که ولادت او قطعی نیست، می پذیرد؟ آیا چنین چیزی به عقل یا وحی درست می آید؟ شیخ مفید در پاسخ با اشاره به احادیث و ادله ای که می گوید زمین نباید خالی از حجت باشد، استدلال می کند و می نویسد: حجت ویژگی هایی دارد، کسی حجت است که آن اوصاف را دارا باشد و در اولاد عباس و قریش کسی با این اوصاف نیست. براساس این استدلال عقلی حجت باید فرد دیگری باشد، هر چند ظاهر و پیدا نباشد. زیرا مسلم است شخصی می تواند حجت باشد که از خطا و گناه معصوم باشد، بنابر این، لازم می آید که حجت(عج) غائب باشد.(2) پی نوشت: 1-ویکی شیعه؛ 2- رسالة ثانیة فی الغیبة،16؛ *دانشنامه امام مهدی(عج).
اعتبار دعای عهد آیا این دعای عهدی که صبح ها خوانده می شود واقعا سند دارد ❗چگونه می توان با یک دعای عهد خواندن جزء یاران امام زمان شد این چگونه قابل قبول است بخش مهدویت تبیان دعای عهد دعایی که مشهور است به دعای عهد در کتب معتبر از امام صادق علیه السلام نقل شده است و هیچ شکی در صحت آن نمی باشد . امام صادق علیه السلام در مورد این دعا فرمود ؛« هر کس این دعا را چهل صبح بخواند ، از یاران قائم خواهد بود ، اگر قبل قیام قائم از دنیا برود ، خداوند او را به جهت یاری قائم از قبر بیرون می آورد و در برابر هر کلمه ای که به این دعا می خواند به او هزار حسنه داده و هزار سیئه را از او می بخشد » (المزار_الکبیرص663) مولف کتاب مفاتیح_نوین در مورد این دعا چنین می نویسد؛ «به یقین تاثیر این گونه دعاها در مورد کسانی است که شرایط سربازی امام زمان علیه السلام را به دست آورده اند ، نخست با خود سازی و تهذیب نفس و تلاش برای اصلاح جامعه ، شایستگی حضور در میان یاران آن حضرت را کسب می کنند ، و سپس با خواندن این دعا حضور خود را در خدمت حضرت تضمین می نمایند.» علامه مجلسی در سه جا از کتاب شریف بحار الانوار دعای مذکور را نقل می کند. (بحار_الانوار ج53 ص 95) (بحار_الانوار ج53 ص327) (بحار_الانوار ج99 ص111) همین طور این دعا در کتب معتبر زیر نیز نقل شده است؛ (مزار_کبیر ص663) (مصباح_الزائر ص455-456) مولف کتاب مفاتیح_نوین در مورد این دعا چنین می نویسد؛ « به یقین تاثیر این گونه دعاها در مورد کسانی است که شرایط سربازی امام زمان علیه السلام را به دست آورده اند ، نخست با خود سازی و تهذیب نفس و تلاش برای اصلاح جامعه ، شایستگی حضور در میان یاران آن حضرت را کسب می کنند ، و سپس با خواندن این دعا حضور خود را در خدمت حضرت تضمین می نمایند » (مفاتیح_نوین_مکارم_شیرازی_ص552)
آیا امام زمان(عج) با انجام هر گناهی از ما اشک می ریزند؟ در قرآن کریم آمده است: «و بگو: [هر کارى میخواهید] بکنید، که به زودى خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانیده میشوید؛ پس شما را به آنچه انجام میدادید آگاه خواهد کرد»؛ و در روایاتی تصریح شده است که منظور از "مؤمنان" در این آیه شریفه، ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند. بخش مهدویت تبیان امام زمان بر اساس قرآن کریم و احادیث؛ همه کارهای ما به محضر پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) - بویژه امام زمان(عج) به عنوان امام حاضر - عرضه میشود، و آن بزرگواران؛ نه تنها اعمال مسلمانان را میبینند و از آن خوشحال یا ناراحت میشوند، بلکه در قیامت، مطابق آنچه دیدهاند شهادت میدهند. اما روایتی در مورد گریستن آن حضرات در پی انجام گناه از طرف یک مسلمان نیافتیم. در قرآن کریم آمده است: «و بگو: [هر کارى میخواهید] بکنید، که به زودى خدا و پیامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگریست و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانیده میشوید؛ پس شما را به آنچه انجام میدادید آگاه خواهد کرد»؛ و در روایاتی تصریح شده است که منظور از "مؤمنان" در این آیه شریفه، ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند. در همین راستا؛ روایاتی نیز وجود دارد که اندوهگین شدن پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) را از گناهان پیروانشان نشان میدهد؛ از جمله روایت زیر: امام صادق(علیه السلام) فرمود: «چرا رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) را اندوهگین میکنید؟» گفتند: چگونه؟! فرمود: «مگر نمیدانید که اعمال شما بر او عرضه میشود و اگر معصیت خدا را در آن ببیند، اندوهناک میشود؟!» آنگاه سفارش کرد: «تلاش کنید پیامبر خدا(صلی الله و علیه وآله) را خوشحال کنید و موجبات ناراحتی او را فراهم نکنید.
اسم مخصوص امام زمان علیه السلام پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله درخطابهی غدیر، مسئله ی مهدویت، ظهور، فرج و حکومت امام زمان علیه السلام را بسیار طبیعی بیان فرموده اند. بخش مهدویت تبیان امام زمان به جز مواردی که راجع به مسئله ی امامت به صورت کلی صحبت فرموده اند ـ که امام زمان علیه السلام هم بخشی از آن می باشند ـ در چهار بخش دیگر از خطابه ی غدیر اختصاصاً در مورد امام زمان علیه السلام صحبت فرموده ، و اسم مخصوص امام زمان علیه السلام را بیان فرموده اند) دو مورد به نام مهدی و دو مورد به نام قائم. ( پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در بخش ششم خطابه دردو عبارت؛ در بخش دهم در یک عبارت؛ و در بخش هشتم خطابه در ضمن هجده جمله با کلمهی «اَلا» به معنای «آگاه باشید» راجع به امام زمان علیه السلام صحبت فرموده اند. غیر از احوالات بسیار خاص امام زمان علیه السلام ـ مانند غیبت کبری، غیبت صغری، محل ظهور و... ـ موارد دیگر را پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در ضمن بیست و یک جمله از خطابه بیان فرموده اند که به برخی از آن ها اشاره می کنیم: «مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِی ، ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، »: «هان مردمان! نور از سوی خداوندعزّ وجلّ در جان من، سپس در جان علی ابن ابیطالب و آنگاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و تمامی حق ما را می ستاند - جای گرفته است ، » پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مسئله ی خلقت نوری و ترتیب آن در آفرینش را بیان فرموده اند. به این معنا که درفرآیند آفرینش، نورخلقت از سوی خدا در پیامبراکرم صلی الله علیه وآله راه یافته است و سپس از پیامبراکرم صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین علیه السلام منتقل شده وسپس در نسل ایشان تا برسد به امام قائم مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و در نهایت به وسیلهی امام زمان علیه السلام به بقیه ی موجودات رسیده است. هر چند این موضوع، صریح آیه ی قرآن نیست؛ ولی هم بحث عقلی دارد و هم بحث نقلی که روایات متواتری مؤیّد این مطلب می باشند. بحث عقلی این مطلب، امکان اَشرف و اَخَص نامیده می شود. عرفا و فلاسفه از نظر عقلی با قاعده ی اَشرف و اَخَص، وجود یک موجود کامل را درآفرینش ثابت می کنند؛ به این معنا که خداوند در امر آفرینش، ابتدا باید اَشرفرا و سپس فالاَشرف را بیافریند تابرسد به مراتب اَخَص که پایین ترین سطح موجودات است. این مسئله بحث علمی ـ عقلی دقیقی دارد که این جا در همین حد کفایت می کند. ممکن است که جمله « النُّورُ مِنَاللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوكٌ فِی ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ، » فقط راجع به فرآیند هستی نباشد؛ بلکه فرآیند کمالات هستی را نیز در بر داشته باشد؛ یعنی خداوند متعال ابتدا علم را به پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله که ممکن اشرف است می دهد؛ سپس پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام می دهند؛ ایشان نیز به امام پس از خود ، و به همین ترتیب تا برسد به امام زمان علیه السلام و در نهایت فیض علم نیز به وسیله ی امام زمان علیه السلام به بقیه ی موجودات می رسد. در واقع می توان گفت: خداوند متعال، علم، رأفت، رحمت، غفّاریت، ستّاریت، تقوا و هر چیزی را ا بتدا به ایشان عطا فرموده و سپس از ایشان به ما رسیده است. لذا ما در سیر نزولی حرکت کمالات ـ که از بالا به پایین است ـ در مراتب وجود ،بعد از ائمه علیهم السلام هستیم؛ در نتیجه ائمه علیهم السلام بر ما حقّ تقدّم، حقّ ولایت و حقّ وجود دارند. (مرحوم سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب مکیال المکارم روایات مربوط به این مطالب را جمع آوری کرده اند.) معرفی صفات و القاب امام زمان علیه السلام در قسمت ششم خطابه، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله، معرفی امام زمان علیه السلام را با چهار صفت بیان فرموده اند: الف) القائم: قیام کننده . در صلوات هایی که برای هر یک از ائمه علیهم السلام می فرستیم، می گوییم: « القائم بأمر الله» یعنی همهی ائمه علیهم السلام قائم به امرالهی هستند؛ زیرا به امر خدا قیام کرده اند؛ ولی آن قائمی که حکومت جهانی را برپامی کند، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشند. لذا در طول تاریخ به هر کدام از ائمه علیهم السلام که می گفتند: «شما قائم به امر الله هستید»، می فرمودند: «همه ی ما قائم به امر الله هستیم؛ اما آن امامی که قائم به امر الله است وزمین را پر از عدل و داد می کند، فرزند ما مهدی علیه السلام است که در آخرالزمان می آید.» ب) المهدی: هدایت شده به امر الله. زمانی که حضرت مهدی علیه السلام قیام می فرمایند، برنامه ها و دستوراتشان را از خدا می گیرند؛ برنامه ی ایشان برنامه ای الهی است. وقتی که می خواهند به مکه مشرف شوند، خسته می شوند و زیر درختی می نشینند تا استراحت کنند. فرشته ای دستور می آورد که: «قُمْ یَا وَلِیَّ اللَّهِ فَاقْتُلْ أَعْدَاءَ اللَّهِ » امام زمان علیه السلام در مکه، بین رکن و مقام به خانه ی خدا تکیه می دهند و می فرمایند:«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ثُمَّ یَقُولُ أَنَا بَقِیَّةُ اللَّه » تمام دستوراتی که حضرت می فرمایند از جانب الله است؛ لذا «المهدی»اند؛ یعنی هدایت شده از جانب خدا. جبرئیل بر ایشان نازل می شود وایشان با عالم وحی ارتباط دارند؛ امّا نه وحی قانون آوری، بلکه قانونی که برای پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله آورده شده است را ایشان اجرا می فرمایند. ج) «الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ»:« کسی که حقّ خدا را می گیرد.» از شاهکار های حضرت سجاد علیه السلام رساله ی حقوق ایشان است که درپنجاه ویک بند، حقوق را بیان فرموده اند. ایشان می فرمایند: اولین حقّ این است که خدا را قبول کنی و به او شرک نَوَرزی (حق الله الاکبر). امام زمان علیه السلام با ظهور خود ،حق خدا را می گیرند. ایشان تمام مشرکان را تربیت می کنند وآن ها را موحّد می کنند و کسانی که موحّد نشوند، از صحنه خارج می شوند. پایه حکومت امام زمان علیه السلام توحید است؛ یعنی هیچ زمینی نمی ماند مگر این که در آن ندای « أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» سرداده می شود. در تمام زمین ندای توحید و نبوّت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و ( برطبق برخی روایات) ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام برپا می شود. د) «وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا،»ایشان حقوق ائمه علیهم السلام را می گیرند. تمام حقوقی که از ائمه علیهم السلام در طول تاریخ ضایع شده است را امام زمان علیه السلام از مردم می گیرند. مانند: حقّ حاکمیت، حقّ والی بودن، حقّ معلم بودن، حقّ پدر بودن، حقّ همسایگی، حقّ شراکت، حقّ واسطه بودن بر افاضه فیض و... . بخشی از این حقوق در بخش هشتم خطابه توسط پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله بیان گردیده است ، مانند: او ولیّ دم خون به نا حق ریخته تمام اولیای خدا است. امام زمان علیه السلام حقّ امیرالمؤمنین علیه السلام، حقّ حضرت زهرا سلام الله علیها، حقّ امام حسین علیه السلام و دیگر حقوقی که ائمه علیهم السلام داشته اند و در طول تاریخ حقوق شان ضایع شده است را می گیرند. یکی از این حقوق، حقّ خلافت و جانشینی بعد از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و حکومت بر مردم و حکومت بر روی زمین بر محور توحید است که تا به حال انجام نشده است. امام زمان علیه السلام که تشریف بیاورند، این حقّ را می گیرند و پیش می برند. هلاک شدن مکذّبین درفراز دیگری در انتهای بخش ششم خطابه که شاهکار درجه یک پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله است، می فرمایند: «مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ ما مِنْ قَرْیَةٍ إِلاّ وَاللَّهُ مُهْلِكُها بِتَكْذیبِها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ مُمَلِّكُهَا الْإِمامَ الْمَهْدِی وَاللَّهُ مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ.»: «هان مردمان! هیچ سرزمینی نیست مگر این که خداوند به خاطر تکذیب اهل آن - حق را - آن را پیش از برپایی رستاخیز نابود خواهد کرد و آن سرزمین را به « امام مهدی »خواهد سپرد و حتما خداوند وعده ی خود را انجام خواهد داد. » هیچ سرزمینی نیست مگر این که خداوند به خاطر تکذیب نمودن حقّ توسط اهل آن، قبل از روز قیامت، هلاک شان می کند، و تمام شهرها را در اختیار امام مهدی علیه السلام قرار می دهد؛ یعنی در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام تمام حکومت های قبلی از بین می روند و ایشان حکومت مستقل جهانی تشکیل می دهند. آخرین امام پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله دربخش دهم خطابه می فرمایند: «إمامَةٌ فیهِمْ قائِمَةٌ، خاتِمُها الْمَهْدی إِلی یَوْمٍ یَلْقَی اللَّهَ الَّذی یُقَدِّرُ وَ یَقْضی.»: «این امامت در میان آنان پایدار است و فرجام آنان « مهدی » است و استواری پیشوایی تا روزی است که او با خداوند قدر و قضا دیدار کند (قیامت) . » خدایی که قضا و قدر دارد، به حکومت حضرت مهدی علیه السلام حکم کرده و تقدیر و اندازه گیری فرموده است که تا روز قیامت باشد. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله، امامت را در وجود امام زمان علیه السلام خلاصه می کنند و می فرمایند: امام زمان علیه السلام آخرین امام اند. در بخش هشتم خطابه، هیجده جمله با واژه ی «اَلا» آمده است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در کل خطابه پنجاه ویک مرتبه واژه ی «اَلا» به معنای «آگاه باشید» را به کار برده اند که هجده مرتبه ی آن در این بخش درمورد امام زمان علیه السلام است . لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کمتر جایی این گونه حسّاسیت نشان داده اند که دریک صفحه هجده بار می فرمایند : «توجه داشته باشید»، «بیدار باشید»، «آگاه باشید». معرفی امام زمان علیه السلام دربخش هشتم خطابه ،با این جمله شروع می شود: «أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی.» : «آگاه باشید! همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. » حسّاسیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روی «مِنّا» است، یعنی آخرین امام از ماست، هم قیام کننده است و هم مهدی. «الْقائِمَ الْمَهْدِی» را در بخش ششم هم فرموده اند که توضیح داده شد. حکومت جهانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درادامه ی معرفی امام زمان علیه السلام، میفرمایند: «أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَیالدِّینِ أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ.»:«هان ! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود. هشدار ! اوست انتقام گیرنده ی از ستمکاران. » «أَلاوَإِنَّهُ وَلِیاللَّهِ فی أَرْضِهِ وَحَكَمُهُ فی خَلْقِهِ وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ علانِیَتِهِ.» : «هشدار ! او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانت دار امور آشکار و نهان است. » پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در معرفی امام زمان علیه السلام نکته های اصلی تشکیل حکومت جهانی، پیشرفت و تکامل را بیان می فرمایند، مانند: ظهور بر همه ی ادیان، چیرگی بر کلّ قبیله ها، خون خواهی از ستمگران، استفاده از دریای ژرف علمِ خدا، اعطای مقام به هر کسی به اندازه شخصیت اش و این که امام زمان علیه السلام وارث تمام دانش هابوده و برتمام فهم ها احاطه دارند. هم چنین به یک ویژگی خاصّ ِامام زمان علیه السلام هم این گونه اشاره می فرمایند: «أَلا إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ. أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ » : « هشدار! اوست بالیده و استوار. آگاه باشید ! هم اوست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده است. » این ها نکاتی است که در جاهای دیگر کمتر گفته شده است.شاهکاری که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به کار برده اند این است که: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز غدیر در آن جمعیت که از اولاد امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهم السلام، فقط امام حسن و امام حسین علیهم السلام حاضر بوده اند ـ که پنج، شش ساله هم بوده اند ـ شخصیت امام دوازدهم علیه السلام را کاملاً برجسته بیان فرموده اند. در حقیقت، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله اجزای علمی و معنوی واخلاقی حکومت جهانی را که به وسیله ی خانوادهی خویش برپا می شود، پیش گویی کردهاند. اگرچه درغدیراسم خاص امام زمان علیه السلام گفته نشده و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله مسائل جزئی راجع به ایشان را هم نفرموده اند، ولی با توجه به اوّلین جمله در بخش هشتم خطابه که این گونه بیان می-فرمایند:« أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی.»:«آگاه باشید همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. » معلوم می شود که «الْقائِمَ الْمَهْدِی» را همه می شناخته اند. زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دوران بیست وسه سال نبوّت شان راجع به «الْقائِمَ الْمَهْدِی» صحبت کرده اند ودرغدیرمی فرمایند: ما خاتم الائمه داریم که همه ی شما می شناسید: او«الْقائِمَ الْمَهْدِی» است واز خانواده ی ماست. به قول آیت الله وحید حفظه الله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مباهات می کنند که تشکیل دهنده ی این حکومت از ما و از خانواده ی ماست. مسئله ی پیش گویی و پیش بینی حکومت امام زمان علیه السلام ـ با همه اجزای حکومتی ای که دارند ـ نشان می دهد ایشان حتماً از اولاد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند و حکومت شان ـ با تمام ارزش هایی که دارد ـ در اسلام پیش بینی شده است.
قتل و کشتار در زمان ظهور؛ آری یا خیر؟! آیا قیام امام مهدی (عج) همراه با خونریزی و کشتار است؟ حضرت مهدی برخی در مورد قتل و کشتار در دوران ظهور افراط میکنند و از امام مهدی(عج) و یارانش چهرهای خشن ارائه میدهند؛ آنان به روایاتی استدلال میکنند که در آنها به کشته شدن بیشترمردم واینکه از کشته ها، پُشته ساخته میشود و جوی خون جاری می گردد، اشاره شده است. برخی دیگر، تفریط می کنند و میگویند: حتی به مقدار خون در ظرف حجامت خونریزی نمیشود! بررسی اخبار و روایات اخباری که در آنها کشتار در حجم وسیعی مطرح شدهاند، بر دوقسم است: الف) یک سری از آنها، مربوط به قبل از ظهور است و هیچ ربطی به دوران ظهور ندارند. این روایات عموماً ضعیف هستند و اگر هم این گونه نباشند، هیچ گونه ارتباطی با بحث ما، یعنی قتل ها در دوران حکومت امام مهدی(عج) ندارند. ب) دستة دیگر مربوط به هنگام ظهور و حکومت امام مهدی(عج) میباشند که خود دو گونهاند: 1. روایاتی که از طریق اهل سنت است و بیشتر آنها، مشکل سندی دارد، و برخی دیگر، به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) منتهی نمی شوند بلکه از افرادی مانند «کعب الاحبار» که در زمان آن حضرت مسلمان نشده بود، نقل شده است. 2. احادیثی که از طریق اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده است و در ادامه مقاله به آنها می پردازیم. اندیشه تفریطی در کشتار به هنگام ظهور گروهی معتقدند: امام مهدی(عج)، از طریق ولایت و تصّرف تکوینی، همه مردم را مطیع می کند و کارها را با اعجاز و از راههای غیر عادی انجام میدهد، بنابراین کشتار، خیلی اندک خواهد بود! برای دریافت پاسخ به حدیثی از امام باقر(علیه السلام) متمسّک میشویم: بشیر گوید: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: «عدهای میگویند، هنگامی که آن امر روی دهد، همه کارها برای او درست و استوار میگردد و به اندازه یک ظرف حجامت هم خون نمیریزد»! فرمود: «هرگز چنین نیست! سوگند به آن که جانم در دست اوست؛ کار به آنجایی انجامد که ما و شما عرق و خون بسته شده را پاک خواهیم کرد(کنایه از سختی ها و دشواری های جنگ است که موجب پدید آمدن عرق و ایجاد زخمهای خونین می شود)». تمامی کارها در زمان قیام امام مهدی(عج) به خودی خود و با اعجاز صورت نمیپذیرد، هر چند در ولایت تکوینی حضرت و سایر امامان(علیهم السلام) هیچ گونه تردیدی نیست. مطابق روایات متعدد نمیتوانیم ادعا کنیم که در هنگام ظهور هیچ قتلی رخ نمی دهد؛ زیرا در آن دوران بحث از اجرای حدود الهی و اقامه عدل جهانی است و مسلما این امر عظیم ، بدون برطرف کردن موانع میسّر نمیشود. از طرفی، تاریخ گواهی میدهد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و معصومان(علیهم السلام) سعی داشتهاند، امور را به طور عادی و در مسیر طبیعی انجام دهند. به هر حال، لزومی ندارد که ادعا کنیم امام مهدی(عج) تمام کارهایش را از طریق اعجاز انجام میدهد و هیچ خونی ریخته نخواهد شد. اندیشه افراطی در کشتار به هنگام ظهور در احادیثی که از طریق اهل سنت رسیده است، خونریزیهای زیاد و وحشتناک ذکر شده است. اینک، به نقد و بررسی یکی از آنها می پردازیم؛ یوسف بن یحیی شافعی در کتاب «عقدالدرر» روایتی را از امیرمؤمنان(علیه السلام) درباره حوادث روم نقل میکند و میگوید: «پس مسلمانان، سه تکبیر میگویند و مانند ریگ و شن های روانی که از بلندیها فرو میریزند، داخل (روم) میشوند و در آنجا پانصدهزار جنگجو را می کشند و غنائم و اموال را به طور مساوی تقسیم میکنند، و به هر یک از آنان صدهزار دینار و صد کنیز و یا غلام میرسد.» این روایت مشکل سندی دارد و از نظر محتوا قابل اعتماد نیست، پیداست که جاعلان این گونه احادیث در خدمت حکومتهای ظالم بودهاند و به جهت توجیه پارهای از جنگهای پس از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) این چنین احادیث مجعولی را وارد کتابهای روایی کردهاند. خلاصه این که یک دسته از روایات در مورد خونریزیها، مربوط به دوران قبل از ظهور است و دسته دیگر از مجعولات و اسرائیلیات است که با هدف و انگیزههای مختلف مانند خدشهدار کردن چهره نهضت جهانی و حکومت حضرت مهدی(عج) و یا توجیه کشتارها در فتوحات سابق و... وارد کتابهای روایی شده است. برنامه امام (عج) برای قیام یقیناً، پیش از ظهور و مقارن آن ، ستمگران خونریزی بر دنیا حاکماند که از هیچ جنایتی فرو نمی گذارند. حال امامی که قیام میکند در برابر این همه کج روی ها و بیدادگریها، چگونه باید برخورد کند تا جهان را پر از عدل و داد سازد؟ بیتردید معاندانی که دستشان به خون بشریت آلوده است و یا مقامشان به خطر افتاده ، در مقابل حرکت اصلاح گرانه امام(عج) ایستادگی میکنند. بنابراین، امامی که قیام میکند و مأموریت تشکیل حکومت جهانی اسلام را دارد، باید برنامه داشته باشد. در این جا مروری به این برنامه ها خواهیم داشت: الف) تربیت سپاهیان و تدارک مقدمات نبرد امام مهدی(عج) برای به ثمر رساندن انقلاب جهانی، ناگزیر از جنگ خواهد بود و در مقابلش، دشمنان تا دندان مسلح با در دست داشتن امکانات گستردة اقتصادی ، نظامی و سیاسی، پرچم مخالفت برمیدارند و مانع اصلاح گری امام مهدی(عج) می شوند. لذا قبل از قیام، جنگاوران دریادل و کارآمدی، تربیت می شوند و تعداد آنان در برخی 10هزار نفر و در تعدادی 100 هزار نفر و.. ذکر شده است. ب) تجهیزات جنگی و وسیله دفاعی تجهیزات آنان طبق روایتی از امام صادق(علیه السلام)، از آهن – اما نه آهن شناخته شده – است که اگر یکی از آنان، با آن بر کوهی ضربه زند، آن را دو نیم می کند. ج) قاطعیت امام در رویارویی با دشمنان امام مهدی(عج) به اقامه حدود الهی میپردازد و در برخورد با دشمنان از یک نوع مجازات استفاده نمیکند بلکه نسبت به جرم اشخاص، مجازات متناسب را اجرا میکند. ائمه اطهار(علیهم السلام) مایه رحمتاند و مقتضی رحمت آنان برداشتن موانع از سر راه است. با توجه به شرایط ویژه ظهور، قاطعیت امام(عج) با دشمنان و ایجاد رعب و وحشت در میان آنان، هر مخالف ستمکاری را به تسلیم وا میدارد. بنابراین، اکثریت مردمِ مظلوم و ستمدیده از کسانی خواهند بود که امام مهدی(عج) آنان را مورد لطف قرار میدهد و تنها گروهی اندک مقاومت نشان میدهند و این جاست که چاره ای جز شمشیر نیست. چکیده سخن پس از بررسی روایات، چنین بدست میآید که درباره حجم و عدد قتل و کشتار، افراط و تفریط شده و واقع، چیزی دیگر است. سیاست امام مهدی(عج)، سیاست پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است. گاهی مقتضای عدالت و گستردن عدالت برجامعه این است که دشمنان لجوج- که هرگز با حکومت حضرت مهدی(عج) کنار نمیآیند و البته عدد آنان هم زیاد نیست- کشته شوند ولی متأسفانه مبالغه بسیاری در این زمینه شده است. پی نوشت ها: 1. غیبت نعمانی، ص 283. 2. عقدالدرر، ص 189. 3. بصائر الدرجات، ص141.
ا توصیه به رفتن به مسجد جمکران سند معتبری دارد؟ آیت الله صافی باز هم در اینباره از آیت الله العظمی بروجردی نقل كردند که ایشان به روحانیون میفرمود: «منبری نباشد که نام حضرت مهدی(عج) در آن برده نشود.» آیا توصیه به رفتن به مسجد جمکران سند معتبری دارد؟ اولاً، در کارهای مستحب به سند معتبر نیاز نیست؛ زیرا در روایات میخوانیم كه اگر به کسی خبر کار خیری رسید و او به امید تقرب و نزدیك شدن به خداوند آن را انجام داد، پاداشی از آن كار خیر به او میرسد، اگرچه آن خبر واقعیت نداشته باشد. به این روایات، روایات «من بلغ» میگویند؛ مثلاً اگر شخصی را در راه دیدیم و خیال کردیم که او شخص خوبی است و به او سلام کردیم و احترام گذاشتیم؛ ولی بعد معلوم شد که شخص خوبی نبوده است؛ بیتردید به پاداش سلام خود رسیدهایم. ثانیاً، رفتار و نیات مردم به خودی خود ارزشدهنده است. زمین جمکران، منطقهای است که میلیونها انسان در آنجا به یاد حضرت مهدی(عج) هستند و در این مسجد به مناجات، توبه، بیتوته، ذکر و نماز مشغولند. این عبادتها در هر زمینی كه انجام شود مقدس خواهد شد. افزون بر این از بزرگترین مراجع تاریخ، حضرت آیت الله العظمی بروجردی که استاد بسیاری از مراجع بودند، پرسیدند كه آیا ما در مسجد جمکران، نماز را به قصد «ورود» یا به قصد «رجا و امید» بخوانیم؟ ایشان پس از کمی درنگ فرمود: «به قصد «ورود» بخوانید.» گویندة این حرف حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در رمضان سال 1391 شمسی در مشهد مقدس میباشد. آیت الله صافی باز هم در اینباره از آیت الله العظمی بروجردی نقل كردند که ایشان به روحانیون میفرمود: «منبری نباشد که نام حضرت مهدی(عج) در آن برده نشود.»
شبهه ظهور امام زمان(عج) یعنی در بین روحانیون ۳۱۳ نفر مخلص وجود ندارد که امام زمان (عج) ظهور کند ؟!!" امام زمان پاسخ شبهه 1⃣ حضرت علی(ع) می فرمایند: "خداوند ولی خود را میان مردم پنهان کرده است، پس هرگز مسلمانی را تحقیر نکنید، شاید او از اولیای خدا باشد". لذا گناهکار و منحرف شمردن مردم عادی مخالف تعالیم اسلامی می باشد و این خود نویسنده شبهه بوده که تهمت و توهین و ناسزا گفته است! 2⃣ مهیا شدن ۳۱۳ یار صالح برای ظهور امام زمان(عج) شرط لازم است، اما كافی نیست! زمینههای دیگری نیز مانند "قابلیت پذیرش دولت حق" باید در عموم مردم و جامعه بشری فراهم شود. 3⃣ در احادیثی که به تعداد یاران امام اشاره دارد، آمده که هر گاه ۳۱۳ یار جمع شوند، ظهور رخ می دهد، نه اینکه اگر ۳۱۳ یار جمع نشوند، امام زمان ظهور نمی کند! 4⃣ حتی اگر احادیث ظهور منوط به وجود ۳۱۳ نفر شده بود، تنها شرط ظهور نبود، چرا که شرایط دیگری نیز بر این قضیه ذکر شده است! 5⃣ این احادیث گزارشی هستند و بیان می کنند که هرگاه حضرت ظهور کردند، آن گاه ۳۱۳ نفر گرد او جمع می شوند. لذا اجتماع این تعداد، نشانه و علامت ظهور ذکر شده نه شرط آن! 6⃣ اگر وجود ۳۱۳ فرد صالح به تنهایی شرط ظهور بود، با توجه به وجود هزاران هزار فرد صالح از جمله مجاهدین و شهدای اسلام در هر عصری، می بایست بارها ظهور اتفاق افتاده بود!
چگونه ممکن است امام زمان (عج) در سن ۵ سالگی امام شوند؟ چگونه ممکن است امام زمان (عج) که بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع) پنج ساله بودند امام شوند و کودکی پنج ساله پیشوایی مسلمین را به عهده بگیرند؟ «پیشوایی به کوچکی و بزرگی نیست، بلکه مربوط به قابلیتها و استعدادهاست رهبری و پیشوایی امت در کودکی که سهل، حتی در نوزادی، هم امکان دارد و هم واقع شده است داستان حضرت عیسی علیه السلام شاهد بر این سخن که در قرآن میفرماید: "فَأَشارَتْ إِلَ یا صاحب الزمان پاسخ تفصیلی: اولاً: اگر در اخبار اهل بیت علیهم السلام تأمل شود معلوم میشود که مقام نبوت و امامت یک مقام ظاهری ناچیز نیست که هر کسی صلاحیت آن را داشته باشد بلکه نبوت مقام ارجمندی است که شخص واجد آن مقام با حق تعالی ارتباط و اتصال داشته از افاضات و علوم عوالم غیبی برخوردار میشود، احکام و قوانین الهی بر باطن و قلب نورانیاش وحی و الهام میگردد و طوری آنها را دریافت میکند که از هر گونه خطا و اشتباهی معصوم است. همینطور ولایت و امامت مقام بزرگی است که واجد آن مقام به طوری احکام خدایی و علوم نبوت را تحمل و ضبط میکند که خطا و نسیان و عصیان در ساحت وجود مقدسش راه ندارد و همواره با عوالم غیبی مرتبط بوده و از افاضات و اشراقات الهی بهره مند میگردد. بواسطه علم و عمل پیشوا و امام انسانیت و نمونه و مظهر دین و حجت خداوندی است، معلوم است که هر کسی قابلیت و استعداد احراز این مقام شامخ را ندارد بلکه باید از حیث روح در مرتبه اعلای انسانیت باشد تا لیاقت ارتباط با عوالم غیبی و دریافت علوم و ضبط آنها را واجد باشد و از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال اعتدال باشد تا بتواند حقایق عالم هستی و افاضات غیبی را بدون خطا و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل دهد و به مردم ابلاغ کند پس پیغمبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب میکنند، این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آنها موجود است لکن هر وقت که صلاح بود و شرایط موجود شد و مانعی در کار نبود آن افراد برجسته رسماً به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی میشوند این انتخاب و نصب ظاهری چنانکه گاهی بعد از بلوغ یا در زمان بزرگی انجام میگیرد ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد. چنانکه حضرت عیسی علیهالسلام در گهواره با مردم سخن گفت و خودش را پیغمبر و صاحب کتاب معرفی کرد. خداوند متعال در سوره مریم میفرماید: "فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی المَهْدِ صَبِیّاً * قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً و جعلنی مبارکاً این ما کنت و اوصانی بالصلوة و الزکوة ما دمت حیاً[۲]" مریم به عیسی اشاره کرد، گفتند: "چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم؟! عیسی گفت من بنده خدایم که مرا کتاب داده و به پیغمبری برگزیده است و هر کجا باشم مبارک گردانیده و به نماز و زکات تا زنده باشم سفارش کرده است. از این آیه و آیات دیگر استفاده میشود که حضرت عیسی علیه السلام از همان کودکی و ایام صغر پیغمبر و صاحب کتاب بوده است. بنابراین هیچ مانعی ندارد که کودکی در سن پنج سالگی با عوالم غیبی ارتباط داشته باشد و به وظیفه سنگین خزانه دارای و ضبط و تبلیغ احکام منصوب شود و در انجام وظیفه خویش و ادای این امانت بزرگ کاملاً نیرومند و مقتدر باشد.[۳] ثانیاً: حضرت امام جواد علیه السلام هم در هنگام وفات پدرش ۹ ساله و یا ۷ ساله بوده و امام رضا علیه السلام او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد.[۴]، که سخنان و مناظرات امام جواد علیه السلام و حل مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت تحسین و اعجاب دانشمندان اسلامی اعم از شیعه و سنی را بر انگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی امام وا داشته است و هر کدام او را به نحوی ستودهاند و به عنوان نمونه: سبط بن جوزی میگوید: (امام جواد علیه السلام ) در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود.[۵] ابن حجر هیتمی به اعلمیت امام جواد(ع) اعتراف نموده مینویسد: مأمون او را به دامادی انتخاب کرد زیرا با وجود کمی سن از نظر علم و آگاهی و حلم و بر همه دانشمندان برتری داشت.[۶] ثالثاً: ائمه اطهار علیه السلام هم موضوع صغر سِنّ آن جناب را پیش بینی کرده و اعلام نمودهاند تا مورد اعتراض مخالفین و معاندین قرار نگیرد. به عنوان نمونه: قال ابو جعفر علیه السلام : "صاحب هذالامر اصغرنا سناً و اخملنا شخصاً[۷]" حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: حضرت صاحب الامر سن مبارکش از ما کمتر و گمنامتر است. رابعاً: با اینکه آفرینش و خلقت ویژه انبیاء و ائمه طوری است که نمیتوان آن را با افراد عادی مقایسه کرد مع الوصف در بین اطفال عادی هم گاهی افراد نادری دیده میشوند که از حیث استعداد و حافظه نابغه عصر خویش بوده و قوای دماغی و ادراکات آنان از مردان ۴۰ ساله هم بهتر است. ابو علی سینا فیلسوف نامی از این افراد شمرده میشود از وی نقل شده است که گفته: چون به حد تمییز رسیدم مرا به معلم قرآن سپردند و پس از آن معلم ادب پس هر چه را شاگردان بر استاد ادیب قرائت میکردند من همه را حفظ نمودم. بعلاوه آن، استاد مرا به کتابهای ذیل تکلیف کرد: "الصفات" و "غریب المصنف" و "ادب الکاتب" و "اصلاح المنطق" و "العین" و "شعر و حماسه" و "دیوان رومی" و "تصریف مازنی" و "نحو سیبویه" پس همه را در مدت یک سال و نیم حفظ کردم و اگر تعویق استاد نبود در کمتر از این مدت حفظ میکردم. پس از آن شروع کردم به یاد گرفتن فقه و چون به ۱۲ سالگی رسیدم بر طبق مذهب ابی حنیفه فتوا میدادم پس از آن شروع کردم به علم طب و "قانون" را در سن ۱۶سالگی تصنیف نمودم و در سِنّ ۲۴ سالگی خودم را در تمام علوم متخصص میدانستم.[۸] درباره فاضل هندی گفته شده: "قبل از رسیدن به سن ۱۳ سالگی تمام علوم معقول و منقول را تکمیل کرده بود و قبل از ۱۲ سالگی به تصنیف کتاب پرداخت۹ و همچنین نابغه عصر ما سید محمد حسین طباطبایی. بنابراین در صورتی که اطفال نابغه، دارای چنان مغز و قوایی باشند که در سنین خردسالی از عهده حفظ هزاران مطالب گوناگون و حل مشکلات و غوامض علوم بر آیند و نیروی محیر العقول آنان باعث اعجاب شود پس چه استبعادی دارد که خداوند متعال حضرت بقیةاللَّه و حجّت حق و علت مبقیه انسانیت را در سن ۵ سالگی به ولایت منصوب گرداند و تحمل و ضبط احکام را به عهدهاش واگذار کند؟ نتیجه آنکه عقلاً و وقوعاً هیچ استبعادی ندارد که حضرت صاحب الامر (عج) در سن ۵ سالگی پیشوایی مسلمین را به عهده بگیرند.» پی نوشتها: ۱ . مریم/۲۹. ۲ . مریم/۲۹. ۳ . ابراهیم امینی، دادگستر جهان (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ص۱۳۷۳) ص۱۲۲-۱۲۱. ۴ . اثبات الوصیه، ص۱۶۱. ۵ . سبط بن جوزی، تذکرة الخواص، مکتبة الحیدریه، ۱۳۸۳ ه ق، ص۳۵۹. ۶ . ابن حجر هیتمی، صواعق المحرقه (ط ۲، قاهره، مکتبة القاهره، ۱۳۸۵ ه ق) ص۲۰۵. ۷ . مجلسی، بحار الانوار، (اسلامیه) ج۵۱، ص۳۸. ۸ . دادگستر جهان، ابراهیم امینی (انتشارات شفق، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۳) ص۱۲۴-۱۲۳، به نقل از هدیة الاصباب، ط تهران، سال ۱۳۲۹، ص۷۶. ۹ . هدیة الاصباب، ط تهران، ۱۳۲۹، ص۲۲۸.
آیا وهابیت اعتقادی به منجی دارند ؟ آیا وهابیت به امام زمان (عج) اعتقاد دارند و یا منجی دیگری دارند ؟ مهدویت و وهابیت پاسخ: در رابطه با رویكرد وهابیت نسبت به مهدویت ، توجه شما را به این نكته جلب می كنم كه وهابیت و اهل سنت حدود 99 درصدشان در رابطه با مهدویت ، پنجاه ـ شصت در صد با شیعه هم عقیده هستند؛ یعنی این ها معتقد هستند كه رسول اكرم صلی الله علیه وآله بشارت داده به وجود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) كه آن نازنین وجود خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد ؛ همان گونه كه از ظلم و ستم لبریز شده است . در این زمینه ما اختلاف آن چنانی با اهل سنت حتی با وهابیت هم نداریم . البته اگر فرصتی شد در رابطه با مهدویت نوعی و شخصی كه چه شاخصه های دارد سر فرصت بحث خواهیم كرد . نكته جالب توجه این است كه ابن تیمیه ، بزرگ نظریه پرداز وهابیت هم وقتی در برابر انبوهی از روایات در صحاح سته و حتی در صحیح بخاری و مسلم در باره حضرت مهدی مواجه می شود، صراحتاً می گوید : إن الأحادیث التی یحتج بها علی خروج المهدی أحادیث صحیحة، رواها أبو داود والترمذی وأحمد وغیرهم من حدیث ابن مسعود وغیره . احادیثی كه می توانیم احتجاج كنیم بر آن احادیث بر قیام حضرت مهدی ، این احادیث صحیح هستند . این روایات را ابو داود ، ترمذی و احمد نقل كرده اند . منهاج السنة النبویة ، ج 4 ، ص211 خود آقای ابن قیم، شاگرد و ناشر افكار ابن تیمیه هم در این زمینه مفصل بحث كرده است و می گوید احادیث مربوط به حضرت مهدی، احادیث حسن و صحیح هستند . جالب تر از این ها آقای بن باز مفتی اعظم سابق عربستان سعودی، عبارت خیلی ظریفی دارد : أمر المهدی معلوم ، والأحادیث فیه مستفیضة، بل متواترة وقد حكی غیر واحد من أهل العلم تواترها . وهی متواترة تواترا معنویا ، لكثرة طرقها ، واختلاف مخارجها ، وصحابتها ، ورواتها ، وألفاظها ، فهی - بحق - تدل علی أن هذا الشخص الموعود به أمره ثابت وخروجه حق . وقد رأینا أهل العلم أثبتوا أشیاء كثیرة بأقل من ذلك . والحق أن جمهور أهل العلم ، بل هو الاتفاق : علی ثبوت أمر المهدی، وأنه حق ، وأنه سیخرج فی آخر الزمان . وأما من شذّ من أهل العلم - فی هذا الباب - فلا یلتفت إلی كلامه فی ذلك . مسئله حضرت مهدی علیه السلام واضح است و احادیث پیرامون آن مستفیضه؛ بلكه متواتر است و تعداد زیادی از اهل علم متواتر بودن احادیث حضرت مهدی علیه السلام را نقل كرده اند . و تواتر آن تواتر معنوی است به خاطر كثرة طرق احادیث آن، و اختلاف در لفظ احادیث و راویان و الفاظ بحق دلالت بر این دارد كه این شخص موعود امر ثابتی دارد و خروج او حق است. و ما دیده ایم كه علما مسائل زیادی را با روایاتی كمتر از این ثابت كرده اند . و قول حق از علما بلكه اتفاق علما بر ثبوت مسئله مهدویت است و همین قول حق است و به حق كه او در آخر الزمان خارج خواهد شد . و اما عده قلیلی از علما (در این مسئله) توجهی به صحبت درباره او نكرده اند . مجلة الجامعة الإسلامیة بالمدینة المنورة، العدد 3 ، السنة الأولی 1388، فی ذیل محاضرة عبد المحسن العباد. همچنین آقای ناصر الدین البانی كه از او به بخاری دوران تعبیر می كنند ، شبیه این عبارت را دارد . مجلة التمدن الإسلامی الدمشقیة ، شمارهء 27 و 28 ، سال 22 ، ص 642 . رابطة العالم اسلامی كه در حقیقت مركز فرهنگی وهابیت است ، در برج می 1976 رسماً اعلام كرد : فإنّ الاعتقاد بظهور المهدی یعتبر واجباً علی كل مسلم وهو جز من عقائد أهل السنة والجماعة ولا ینكر ذلك إلاّ كلّ جاهل أو مبتدع . اعتقاد به ظهور حضرت مهدی ، یك امری است واجب بر همه مسلمان ها . این عقیده ، جزء عقائد اهل سنت و جماعت است و جز جاهل و نادان و بدعت گذاری كسی نمی تواند این عقیده را انكار كند . مشكل ما با وهابیت ، نسبت به وجود حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداه) ولادت آن حضرت و این كه آیا حضرت مهدی (سلام الله علی)ه از نسل امام عسكری علیه السلام است و در سال 255 هـ به دنیا آمده یا نه ، مورد اختلاف با وهابیت است كه این ها قاطعانه در برابر این عقیده شیعه ایستاده اند. علمای زیادی از اهل سنت صراحتاً در كتاب های خودشان گفته اند كه حضرت مهدی سلام الله علیه در سال 255 یا در سال 58 از نرجس خاتون و امام عسكری به دنیا آمده است .آمار 120 نفر از علمای اهل سنت جمع آوری شده است كه همگی اعتراف دارند بر ولادت حضرت ولی عصر اواحنا له الفداء نظرات علمای بزرگ اهل سنت معترف بر ولادت حضرت مهدی در سال 255 هجری در رابطه با شخصیت های اهل سنت كه در رابطه با ولادت آقا حضرت مهدی سخن گفته اند ، فقط چند نمونه از علمای انساب كه حرف اول را آن ها می زنند و بعد چند نفر از شخصیت های برجسته را عرض می كنم . جناب ابو نصر سهل بن عبد الله از اعلام قرن چهارم در كتاب سر السلسلة العلویة صراحت دارد بر این كه آقا حضرت مهدی فرزند امام عسكری به دنیا آمد و او را قائم و حجت می دانند . سر السلسلة العلویه ص 39 بعد می گوید : هیچ اشكالی در نسب آن حضرت نیست ؛ ولی به خاطر برخی از مسائل سیاسی برادرش جعفر آمد و ادعا كرد میراث امام عسكری را . جناب فخر رازی از شخصیت های برجسته اهل سنت ، صاحب كتاب تفسیر كبیر ، متوفای 606 هـ صراحت دارد : فله ابنان وبنتان . اما الإبنان فأحدهما صاحب الزمان والثانی موسی درجه فی حیات أبیه . امام عسكری (علیه السلام) دو تا دختر و دو تا پسر داشتند . یكی از فرزندان آن ها صاحب الزمان و دیگری موسی بوده كه در زمان حیات پدرش از دنیا رفته است . الشجرة المباركة فی انساب الطالبیة ، ص78 جناب محمد امین كه از شخصیت های بلند آوازه اهل سنت در شناخت انساب و قبائل عرب است ، صراحت دارد: محمد المهدی وكان عمره عند وفات أبیه ، خمس سنین . عمر حضرت مهدی ، هنگام وفات پدرش پنج سال بوده است . فی معرفة قبائل العرب ، ص364 جناب عمری در كتاب المجزی فی انساب الطالبین ، ص130 و دیگر بزرگان ابن عنبه در عمدة الطالب فی أنساب آل أبی طالب ، ص199 این تعبیر را دارند . جالب این است آقای ابن اثیر جزری ، صاحب الكامل فی التاریخ ، ج7 ، ص274 صراحت دارد بر ولادت آقا امام زمان در سال 255 هـ كه در هنگام وفات آقا امام عسكری این آقا در قید حیات بوده است . آقای ابن خلكان از استوانه های علمی اهل سنت می فرماید : كانت ولادته یوم الجمعة منتصف شعبان سنة خمس وخمسین ومأتین . ولادت حضرت مهدی ، روز جمعه نیمهء شعبان ، سال 255 هجری بوده است . وفیات الأعیان، ج4، ص176 آقای ذهبی در كتاب های متعداهل سنمدش در این زمینه سخن گفته است . در تاریخ اسلام ، دارد : وأما ابنه محمد بن الحسن الذی یدعوه الرافضة القائم الخلف الحجة ، فولد سنة ثمان وخمسین وقیل سنة ستة وخمسین . تاریخ اسلام ، در وفیات 251 تا 260 همین تعبیر را در سیر اعلام النبلاء ، ج13، ص119 دارد . شبیه این عبارت در كتاب العبر فی خبر من غبر ، ج5، ص37 دارد. حضرت مهدی ، فرزند امام عسكری سال 258 یا 256 به دنیا آمده است . آقای زركلی وهابی كه در حقیقت تراث وهابیت را در كتاب «الأعلامش» زنده كرد ، كه از وهابیون معاصر ما نیز هست، می گوید : ولد فی سامرا ومات ابوه وله من العمر خمس سنین . و قیل فی تاریخ مولده لیلة نصف شعبان سنة خمس و خمسین و مأتین حضرت مهدی در سامرا به دنیا آمد ؛ در حالی كه پنج سال بیشتر نداشت ، پدر خود را از دست داد . می گویند او در نیمیه شعبان سال 255 به دنیا آمده است . الأعلام - خیر الدین الزركلی - ج 6 ص 80
آیا تهران در آخر الزمان محل فساد می شود؟ آیا در روایات آمده است که تهران در آخر الزمان فاحشه خانه می شود؟ آیا منظور از منطقه زوراء که در روایات آمده است تهران است؟ بنابر روایات، آیا تهران در آخر الزمان محل فساد می شود؟ در روایاتی که از طریق اهل سنت و تشیع نقل شده است ، اوصافی برای منطقه زوراء بیان شده است . از پیامبر گرامی نقل است که فرمود ؛« حادثه ای در زوراء روی می دهد ، زوراء شهری در مشرق ، میان چند رود که بدترین خلق خدا و گردنکشان امتم در آنجا ساکن هستند ، و با چهار گونه عذاب کوبیده می شوند ، با شمشیر و فرو شدن در زمین و پرتاب سنگ و مسخ شدن ...سفیانی لشکری روانه عراق می کند و در زوراء صد هزار نفر را می کشد و به سوی کوفه سرازیر می شود ... » (السنن الوارده فی الفتن ص268 ) در نقل دیگری علی علیه السلام فرمود ؛« شهری به نام زوراء میان دجله و دجیل و فرات ساخته می شود ( که بسیار مجلل است )»(کفایه الاثر ص 213)فقیه بزرگوار مکارم شیرازی در مقام بیان عقاید شیعه چنین عرضه می دارد ؛ «عقیده ما در باره روایات اهل بیت ؛تکرار این موضوع را ضروری می دانیم که هر حدیثی که در یکی از منابع معروف یا سایر منابع معتبر وجود داشته باشد به این معنی نیست که آن حدیث به خصوص معتبر باشد ، بلکه هر حدیثی سلسله سندی دارد که باید هر یک از رجال سند آن جدا گانه مورد بررسی قرار گیرد هر گاه تمام رجال سند مورد اعتماد بودند آن حدیث به عنوان یک حدیث صحیح پذیرفته می شود در غیر این صورت ان حدیث مشکوک یا ضعیف است» و فرمود ؛ «وای بر مصر ، وای بر زوراء و وای بر کوفه ( همه را سفیانی می کشد )» (الملاحم و الفتن ص266) ابن منظور می نویسد ؛ «به جانب شرقی شهر بغداد زوراء گویند و به علت انحراف قبلهاش به این اسم نامیده شده است ، زوراء، نام دجله بغداد است» (لسان العرب ج4 ص339) بنابراین هرگاه کلمه زوراء در روایتی به صورت مطلق و بدون قرینه استعمال شده باشد ، به منطقه بغداد حمل می شود ، مگر در صورتی که قرینه باشد که منظور منطقه دیگری است. در روایتی ، زوراء محل فتنه و فساد معرفی شده است و منظور از منطقه زوراء ، تهران بیان شده است . امام صادق علیه السلام به مفضل می گوید ؛ تو میدانی که زوراء کجاست و در کجا واقع شده؟ مفضل می گوید خدا و حجتش داناتر هستند . امام فرمود ؛بدان ای مفضل که در حوالی ری کوهی سیاه است ، در دامنه آن شهری ساخته می شود که تهران نامیده می شود و آن دار الزوراء است ،که قصرهای آن مانند قصرهای بهشت است ، و زنان آن همانند حورالعین می باشند و بدان ای مفضل آن ها (زنان) ملبس می شوند به لباس کافران ، خود را به شکل مستکبران تزیین می کنند، بر زینها سوار می شوند ،و برای همسران خود تمکین نمی کنند و درامد شوهرانشان آنها را کفاف نمی دهد ،پس از آنها طلب طلاق می کنند و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا می کنند و مردان خود را به شبیه زنان و زنان خود را به شبیه مردان در میاورند و تو اگر می خواهی دینت را حفظ کنی پس در این شهر ساکن نشو و در آنجا خانه نگیر زیرا که آنجا محل فتنه می باشد. و از انجا به سمت کوه ها فرار کن » (مستدرک سفینه البحار ج4 ص270) ما اگر چه منکر ناهنجاری های شهر تهران نیستیم ، اما روایت مذکور بدون سند و مرسل به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است ، لذا از نظر سندی ضعیف و غیر قابل استناد است . فقیه بزرگوار مکارم شیرازی در مقام بیان عقاید شیعه چنین عرضه می دارد ؛ «عقیده ما در باره روایات اهل بیت ؛تکرار این موضوع را ضروری می دانیم که هر حدیثی که در یکی از منابع معروف یا سایر منابع معتبر وجود داشته باشد به این معنی نیست که آن حدیث به خصوص معتبر باشد ، بلکه هر حدیثی سلسله سندی دارد که باید هر یک از رجال سند آن جدا گانه مورد بررسی قرار گیرد هر گاه تمام رجال سند مورد اعتماد بودند آن حدیث به عنوان یک حدیث صحیح پذیرفته می شود در غیر این صورت ان حدیث مشکوک یا ضعیف است» (اعتقاد ما ، ص119)
ظهور دین جدید در زمان ظهور! یکی از مسائلی که در حوزه مهدویت، اندیشه مهدوی پژوهان را به خود جلب کرده است، محتوای برخی روایات است. آیا امام زمان علیه السلام آیین جدید می آورد؟ با درنگ در برخی احادیث مهدویت با روایاتی مواجه می شویم که در آنها این چنین بیان شده است که هرگاه امام مهدی(عجله الله تعالی فرجه) ظهور نماید، گویی آیین و دین جدیدی خواهد آورده![1] در این نوشتار به بررسی و جواب این تفکر خواهیم پرداخت. برای پاسخگویی به سؤال مورد نظر درنگ در نکاتی که ارائه خواهیم داد بسیار اهمیت دارد. نکته اول: اگر با دید محققانه و منصفانه به تاریخ صدر اسلام نگریسته شود، و در محتوا و آیین وحیانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) مبلغ و مروج آن بود خوب تأمل شود، اقرار خواهیم داشت، بخش مهمی از رسالت نبوی (مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام)) که به نوعی تکمیل کننده آیین آسمانی پیامبر بود،[2] در اثر زیاده خواهی عده ای خواص به دست فراموشی سپرده شد، این در حالی است که اهمیت و جایگاه ولایت امری و مرجعیت دینی اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) از چنان اهمیتی برخوردار است که باری تعالی به پیامبر خود می فرماید: اگر در ابلاغ این امر کوتاهی کنی و حقیقت آن را برای مردم تبیین و روشن نکنی گویی رسالت خود را به اتمام نرسانده ای. «اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده اى.» [3] بیشتر بخوانیم: دین جدید امام زمان(عج) ! آیا امام زمان (عج) دین جدیدی می آورند؟ ظهور و آوردن دین جدید! نکته دوم: در صدر اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) دو ثقل مهم را برای هدایت و سعادت جامعه اسلامی به یادگار گذاشت، یکی کتاب آسمانی و دیگر اهل بیت (علیهم السلام) خود، این مطلبی است که حتی علمای اهل سنت در کتب روایی خود به آن اذعان داشته و آن را در کتب خود ثبت و ضبط کرده اند.[4]، این در حالی است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام عده ای از صحابه به بهانه «کافی بودن کتاب آسمانی» جامعه اسلامی را از برکات وجودی خاندان عصمت و طهارت محروم کردند.[5] ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. نکته سوم: با کنار گذاشتن مرجعیت دینی اهل بیت (علیهم السلام) جامعه اسلامی از بسیاری از معارف و آموزه های اسلامی محروم ماند، به طوری که پس از قرن ها برخی از آنها به این باور رسیده اند که آن معارف جز دین نبوده و به تبع لزومی برای پیروی و انجام آن معارف در دین نیست، با این کار نه تنها معارف اصیل اسلامی به دست فراموشی سپرده شد، بلکه بدعت هایی در این آیین شکل گرفت. نکته چهارم: نکته بسیار مهمی که در مباحث حدیث شناسی و درایت الحدیث، به خصوص در حوزه مهدویت باید مورد توجه قرار گیرد این است که، ما نباید به منظومه احادیث اسلامی به گونه جزیره ای نگاه کنیم؛ چرا که این رویکرد غلط موجب می شود ما از فهم دقیق معارف اسلامی محروم بمانیم، دیدن یک حدیث و رها کردن احادیث فراوان دیگر، برداشت سطحی از روایات را برای افراد به دنبال خواهد داشت، هر چند ما در احادیث امام مهدی شناسی (علیه السلام) با احادیثی مواجه می شویم که بیان گرد آوردن «امری جدید» است، ولی باید این احادیث را در کنار احادیث دیگر مشاهده کنیم، احادیثی که گویای این است که امام مهدی (علیه السلام) اقامه کننده سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) است و امری که ایشان اقامه می کنند در واقع همان سنت و شریعت نبوی است نه شریعتی جدید، کتابی که او معارف آن را تبیین خواهد کرد، همان کتاب قرآن موجود در جامعه اسلامی است نه کتاب جدید دیگری. [6] تنها فرقی که در امر امام مهدی وجود دارد این است که ایشان آیین نبوی را بدون هیچ تحریف و تغییری برای امت بیان می کنند. سخن آخر خلاصه کلام اینکه امام مهدی (عجله الله تعالی فرجه) هیچ گاه کتاب جدیدی غیر از قرآن موجود را نخواهد آورد، ایشان هیچ گاه شریعتی غیر از شریعت ناب نبوی، که به دور از هر گونه تحریف و بدعت است را تبلیغ نخواهد کرد. در واقع امام مهدی (علیه السلام) مبلغ و مروج سنت ناب محمدی است، سنت وحیانی که بسیاری از مباحث اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی آن در جامعه اسلامی به دست فراموشی سپرده شده است، پی نوشت ها: [1]. الغیبة (للنعمانی)، ص233. «...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ كِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِی؛ ..ابى بصیر كه گفت: ابو جعفر (امام باقر) علیه السّلام فرمود: امام قائم كه قیام كند امرى نو و كتابى نو و قضاوتى نو خواهد داشت...» [2]. سوره مائده، آیه 3: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ دینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دینا» [3]. مائده، 67. [4]. نسائی، السنن الکبری، ح ۸۱۴۸. [5]. ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹. «پس از رحلت پیامبر، خلفاء کتابت حدیث را ممنوع کردند. ابوبکر علت این منع را اختلاف راویان و به تبع آن اختلاف بین مردم اعلام کرد و تمسک به قرآن را برای شناخت حلال و حرام و دستورات دینی کافی دانست.» [6]. كمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص411، ح6. «جناب صدوق در کتاب خود نقل می کند: جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله: الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ كُنْیَتُهُ كُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی یُقِیمُ النَّاسَ عَلَى مِلَّتِی وَ شَرِیعَتِی وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى كِتَابِ رَبِّی؛ قائم از فرزندانم است؛ رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمود قائم از فرزندانم نامش نام من است و كنیه اش كنیه من است و شمائلش شمائل من است و روشش روش من است مردم را بر ملت و شریعت من وادارد به كتاب پروردگارم عزوجل دعوت كند.»
سرداب امام زمان(عج) آیا این ادعا صحیح است كه امام زمان(عج) در سردابى كه محل غیبت ایشان است، باقى مانده و از آنجا ظهور خواهد كرد؟ سرداب امام زمان سرداب مقدس: پیش از بیان پاسخ، ابتدا باید به معرفى سرداب مقدس پرداخت ؛ آن گاه درستى یا نادرستى این ادعا را مورد بررسى قرار داد. بیشتر خانه ها در مناطق گرمسیر عراق، از دیرباز تاكنون به جهت رهایى از گرماى سخت و طاقت فرساى خورشید، داراى سرداب یا زیر زمین بوده اند. خانه امام حسن عسكرى (علیه السلام) نیز در شهر سامرا داراى چنین زیر زمینى بود كه در تاریخ به «سرداب» مشهور شده است. زمانى كه خانه آن حضرت در حلقه محاصره سپاه خلیفه عباسى بود و آنان براى دستگیرى فرزندش مهدى(عج) آنجا را درمیان گرفته بودند ؛ از سرداب بیرون آمد و از صف آنان عبور كرد و رفت و یا از محل سرداب ناپدید شد و پس از آن غیبت و پنهان شدن آن حضرت آغاز شد. همین سرداب محل زندگى و عبادت سه امام بوده و الان نیز در جوار مرقد امامان گران قدر حضرت هادى و عسكرى (علیهم السلام) در سامرا موجود است. شیعیانى كه براى زیارت آن دو امام، وارد سامرّا مى شوند، بعد از زیارت قبر آن بزرگواران، در محل عبادت آنان نماز خوانده و آنجا را زیارت مى كنند. تهمت و ادعاى نادرست حضور و مقدّس شمردن این سرداب از طرف شیعیان، موجب شده كه دشمنان مغرض و كینه جو، تهمت هاى ناروایى را دراین رابطه مطرح كنند ؛ از جمله : 1. شیعه قائل است مهدى موعود، بعد از تولدش در سردابى مخفى شده و غیبت خود را از آنجا شروع كرده است. تاكنون نیز در آن سرداب به سر مى برد و ظهورش نیز از همان سرداب خواهد بود!! 2. برخى در كتاب هاى خود نوشته اند: این سرداب، در شهر حلّه عراق است ؛ برخى آن را در بغداد و عده اى نیز در سامرا دانسته اند!! 3. شیعیان در بامداد هر جمعه، سوار بر مركب ها و مسلّح و آماده پیكار، در مقابل درب این سرداب اجتماع مى كنند و فریاد مى كشند : سالار ما! بیا! بیا![1] پاسخ ها: یك. باور شیعه در مورد سرداب شیعه براى سردابى كه در سامرا است، احترام خاصى قائل است و آنجا را از اماكن مقدسه مى داند و در آنجا به نماز و دعا و زیارت حضرت مهدى(عج) مى پردازد ؛ ولى این كار نه براى این است كه امام در آنجا مخفى و پنهان است یا كسى امام را مقیم آنجا مى داند ؛ بلكه براى آن است كه آن محل نواحى آن و حرم عسكریین، منازل و مساكن شریفه و خانه ها و محل ولادت آن حضرت و بروز بعضى از معجزات بوده است و تجدید خاطرات آن اعصار و یاد آن زمان هایى است كه امام عصر و پدر و جدّش در آنجا زندگى و عبادت مى كردند و آنجا محل آمد و شد شیعیان و محبّان اهل بیت بوده است. دو. عدم اعتقاد شیعه به ظهور امام از سرداب در هیچ یك از آثار روایى و تاریخى شیعى، نیامده كه حضرت مهدى(عج) در سرداب مقدس زندگى مى كند و در آنجا باقى است و از آنجا نیز ظهور خواهد كرد!چنان كه علامه امینى تصریح دارد : ...شیعه اعتقاد ندارد كه غیبت امام در سرداب است و خودشان را در سرداب مخفى كرده اند و از همان جا نیز ظهور خواهد كرد ؛ بلكه اعتقاد شیعه آن است كه او از مكّه معظمه، مقابل خانه خدا ظهور خواهد كرد و آن سرداب تنها خانه امامان در سامرا بوده است ؛ این مسئله اى همگانى است...»[2]. سه. باور شیعه درباره محل زندگى امام(عج) به نظر شیعه، حضرت ولى عصر(عج)، همه ساله در مراسم حج شركت مى جوید و قبر اجداد طاهرینش را در مدینه، عراق و طوس زیارت مى كند. پس اساسا شیعه براى حضرت مهدى، محلّ و مكان خاصى قائل نیست تا نوبت به آن رسد كه بگوییم در سرداب است یا غیر سرداب؟! چهار. علت مقدس شمردن سرداب چنان كه گذشت، شیعیان به دلایل مختلف، آنجا را مقدس و محترم مى شمرند، از جمله : 4-1. آنجا محل زندگى و سكونت سه امام معصوم بوده و از وجود مبارك آنان، شرافت و بركت كسب كرده است. 4-2. آنجا محل عبادت و نیایش و تلاوت قرآن آن سه بزرگوار بوده است. 4-3. سرداب، در جوار مرقد دو تن از امامان معصوم قرار دارد و زائران امام هادى و عسكرى (علیهماالسلام)، آنجا را نیز زیارت مى كنند. 4-4. امام زمان(عج) هر سال براى زیارت قبور شریفه پدر، جدّ، مادر و عمه اش، به آنجا تشریف فرما شده است. 4-5. امام زمان(عج) در آن خانه تولّد یافته از آنجا غایب شده است (نه اینكه در آنجا پنهان شده است). پس شیعیان معتقدند : مقدّس شمردن سرداب، صرفا به دلایل یاد شده است و این تقدیس، اختصاص به این مكان ندارد ؛ بلكه هر كجا كه مشخصا محل عبادت یكى از امامان معصوم بوده است، بدان تبرك مى جویند و هر كجا بدانند حتى یك بار و یك لحظه حضرت ولى عصر(عج) دیده شده است آنجا را هم زیارت كرده و بدان تبرك مى جویند (همچون مسجد سهله، مسجد كوفه، مسجد جمكران و...) و هرگز به راز دیگرى در آن معتقد نیستند[3]. نتیجه آنكه این گونه افترائات و سخنان صد در صد كذب و نادرست، بر اساس انگیزه دشمنى با شیعه و انحراف از اهل بیت و از سوى دشمنان خاندان رسالت بیان شده است. عجیب تر آن كه به مذهبى كه هزاران نویسنده عالى قدر، آرا و عقاید شان را به صراحت در تألیفات خود نگاشته اند، نسبتى داده مى شود كه در هیچ عصرى احدى از آنها، احتمال آن را نیز مطرح نكرده است! در موضوع غیبت و مهدویت، كتاب هاى فراوانى تألیف و خصوصیات آن ذكر شده است ؛ اما در هیچ كتاب و نوشته اى، اثرى از این افترا نیست! هیچ كس نگفته كه امام در سرداب سامرا مخفى است ؛ بلكه روایات و آن همه معجزات و كرامات كه از آن حضرت در غیبت صغرى و كبرى نقل شده و حكایات كسانى كه به حضورش در طول این مدت مشرف شده اند، همه این نسبت را تكذیب مى كنند!![4] پی نوشت : [1]. به نقل از: سید محمد كاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 317 و 318. [2]. الغدیر، ج 3، ص 308 و 309. [3]. یوم الخلاص، ج 1، ص 288. [4]. ر.ك : لطف اللّه صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج 2، ص 367.
دلایل عقلی اثبات طول عمر امام زمان(عج) شگفت از اشخاصی است که خضر و الیاس از انبیا، و شیطان و دجال از اعدا را در قید حیات میدانند، ولی وجود ذی وجود حضرت صاحب الزمان را منکرند؛ حال آنکه آن حضرت از انبیای سلف، افضل بوده و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولایت کلیّه. با شواهدی بر امکان طول عمر امام زمان علیهالسلام وقتی روح انسان بر اثر ارتقا و اشتداد وجود نوری از سنخ ملکوت و عالم قدرت و سطوت می گردد، هر گاه طبیعتش را مسخّر خود کند و بر آن غالب آید، احکام عقل های قدسی و اوصاف عرشی بر وی ظاهر می گردند؛ تا به حدّی که بدنش متخلّق به وجود های مجرّد و نوری می گردد. نتیجه بی دغدغه ای که از این تحقیق حاصل است، امکان دوام چنین انسانی که کامل حقیقی برزخ بین وجوب و امکان می باشد، در نشئت عنصری است. کیمیاگر به دانش و فن خود نقره را زرّ خالص می گرداند و در نتیجه این عنصر پایدارتر می شود. اگر انسان کامل با دانش کیمیا گونه خود، بدن عنصری خویش را قرن ها پایدار بدارد، چه منعی متصور است؟ امام زمان علیه السلام در صغر سن همچون یحیی از حکمت برخوردار شد و در طفولیت، امامِ انام گردید و به سان حضرت عیسی بن مریم در وقت صباوت به مقام ارجمندی رسید. شگفت از اشخاصی است که خضر و الیاس از انبیا، و شیطان و دجال از اعدا را در قید حیات می دانند، ولی وجود ذی وجود حضرت صاحب الزمان را منکرند؛ حال آنکه آن حضرت از انبیای سلف، افضل بوده و اوست ولد صاحب نبوت مطلقه و ولایت کلیّه. شگفت تر آنکه برخی از اهل تصوف که خود را اهل معنا و معرفت می پندارند، بر این تصور قائل اند که در هندوستان برهمنان و جوکیان، مرتاضان و ریاضت کشانی هستند که به سبب حبس نفس و کم غذا خوردن سالیان متمادی عمر می کنند، با این وجود منکر حضرت حجت اند![1] کیمیا، فلز را از جنسی به جنس دیگر تبدیل می کند و به آن عمر درازتر می بخشد، اما مومیا، حبوبات و غلات و اجساد مرده را از فساد حفظ می نماید. در حفاری هایی که از مصر باستان به عمل آمده، در مقبره فرعون مصر گندم هایی در سنبل از اهرام مصر به دست آوردند و در شک بودند که آیا قوه نمو در آنان باقی است یا نه. آنها را برای امتحان کاشتند، مشاهده کردند سبز و بارور گردیده است. این نکته را در بقای وجود شریف حضرت مهدی منتظر (روحی له الفداء) اعمال کن، با اینکه هنوز به اندازه آن دانه گندم از عمر شریفش سپری نشده، و اصولاً این دو موضوع قابل مقایسه نمی باشند و برای اُنس اذهان با این امر شگفت، ناگزیر باید به چنین مثال هایی روی آورد و ورای چنین تمثیلاتی که به مواردی اشاره شد، ما در این باره برهان های عقلی و شواهد نقلی متعددی داریم.[2] ولیّ خدا به خوبی قادر است از اکسیر التفات خویش بدن خود را هم رنگ روح گرداند و باقی و دائم سازد و این موضوع، امر بعیدی نخواهد بود. آنان که منکر وجود آن حضرت اند و لفظ مهدی و صاحب الزمان را توجیه و تأویل می کنند، از کوردلی ایشان است، والاّ به اندک شعوری چه جای انکار است. (وَ اللّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیم).[3] قرآن کریم درباره یونس پیامبر(علیه السلام) فرمود:(فَلَوْلا أَنّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ). پس اگر حجت الهی را در ظهر ارض عمری دراز باشد، چه جای استبعاد است. لذا آیه مذکور در امتداد غیبت امام زمان حجة بن الحسن العسکری(علیه السلام)، تمام و کمال است.[4] هر کسی از کودکی معلوم است در آینده چه کاره می باشد و سرنوشت او در اطوار حالاتش بیانگر احوال عین ثابت و احکام سرّ القدر اوست. به هنگام تولد حضرت موسی(علیه السلام)، ظالمان خون ها ریختند. پس این طفل در آتیه مرد نبرد، قیام و جهاد است. ظالمان از تولدش در هراس بودند، در نتیجه این کودک برای قسط و عدل تلاش می کند و درباره حضرت مهدی(عج) نیز روایت آمده است که شباهتی به حضرت موسی(علیه السلام) دارد، چنان که در زمان ولادتش همین تفحّص که درباره آن پیامبر به وجود آمد، درباره ایشان صورت گرفت.[5] پی نوشت: 1. ر.ک: یازده رساله فارسی، علامه حسن زاده آملی، رساله نهج الولایة. 2. هزار و یک نکته، علامه حسن زاده املی، ص139. 3. همان، ص124. 4. همان، نکته236، ص141. 5. مُمِدُّ الحکم در شرح فصوص الحکم، علامه حسن زاده آملی، ص536. *مجله فرهنگ كوثر. شماره 74؛ مطلب حضرت مهدی در نگاه علامه حسن زاده آملی
خانواده مهدوی چه ویژگیهایی دارد عشق به حضرت حجت(عج) از ارکان اساسی ولایتمداری است. چنانچه پدر و مادر در خانواده بتوانند این امر را در خود و فرزندانشان نهادینه کنند در مسیر ظهور و زمینهسازی برای این امر تأثیر بسزایی خواهند داشت. نویسنده : طیبه نوحی خانواده یکی از نظامهای اولیهی جوامع بشری است که با وجود تحولات اساسی، در اهداف و کارکردهای خود ثابت مانده و هنوز اهمیت بسزایی دارد. خانواده بهترین بستر برای تأمین نیازهای مادی و روانی شخص و همچنین بهترین پایگاه برای برقراری امنیت روانی افراد محسوب میشود. اگرچه خانواده، جامعهای کوچک است، اما اسلام برای تغییر و پاکسازی جوامع بزرگتر اهتمام زیادی به سلامت این نهاد داشته، چنانچه امام صادق (ع) میفرمایند: «والزمو بیوتکم»؛ ملازم خانههای خود باشید.[1] ملازم خانه و خانواده بودن نشانهی اهمیت وافر به این نهاد بنیادین جامعه است و سالم و فعال نگه داشتن این هسته در تأسیس و تشکیل جامعه مهدوی نقش مؤثری دارد؛ اما آنچه یک خانواده را مهدوی خواهد کرد، عبارتاند از: باور توحیدی و ایمان ازآنجاکه سبک زندگی هر شخص تابع هدف اوست، افراد ابتدا باید هدفی مناسب برای زندگی خود تعیین کنند و نکته اساسی در این مسئله بحث ایمان و باور توحیدی است، در غیر این صورت پیشرفتی صورت نمی پذیرد؛ چراکه خانواده میتواند بر اساس هدف خود تحت ولایت خدا یا شیطان قرار بگیرد و چنانچه به مرز شیطانی راه پیدا کرد دیگر نمیتوان آن را مؤثر در تحقق ظهور دانست. اولویت انجام واجبات و ترک محرمات در خانواده مهدوی ازاینرو در تشکیل زندگی نیز نباید ارزشهای دینی را از نظر دور داشت؛ چراکه از برنامههای اصلی حضرت حجت (عج) اهمیت به ارزشهای دینی است. امام صادق (ع) میفرماید: «اذا قام القائم لایبقی أرض إلا نودی فیها شهاد ان لا إله إلا الله و أن محمد رسول الله»؛ هنگامیکه حضرت قائم قیام مینماید هیچ جایی نیست مگر اینکه در آن ندای «لا إله إلا الله و محمد رسول الله» سر داده میشود. لذا در خانواده مهدوی انجام واجبات و ترک محرمات در انتخابها اولویت دارد. امید و نشاط بشر از ابتدای آفرینش در پی یافتن منبعی امیدزا بوده است تا در پرتو آن بتواند موانع و مشکلاتی که در زندگی برای او به وجود میآید را از مسیر بردارد و راه دسترسی به هدفهایش را هموار کند. یأس و نامیدی بزرگترین بلا در مسیر جامعهی عصر ظهور است؛ برای افرادی که فعالانه در پی هدفها، امیدها و رؤیاهای خویشاند و رهنمون زندگیشان، معناجویی و ایثار و تعهد است. تعقیب هدف هیچگاه پایان نمیپذیرید. افراد سالم به آینده میاندیشند و در آینده زندگی میکنند.[2] ظهور و انتظار، گنجینه عظیم ملتها مقام معظم رهبری در سخنی دراینباره میفرمایند: «اعتقاد به قضیه مهدی و موضوع ظهور و فرج و انتظار، گنجینهی عظیمی است که ملتها میتوانند از آن بهرههای فراوانی ببرند و امید و تلاش افراد برای نجات نقش عظیمی دارد.»[3] مسئولیتپذیری حس مسئولیتپذیری اعضای خانواده نسبت به یکدیگر نشان از رشد فکری افراد در این زمینه دارد. دلیل چنین عنصری را باید در فرهنگ قرآن و مهدویت جستجو کرد، زیرا از یکسو قرآن با فرمان «یا ایها الذین آمنو قوا انفسکم و اهلیکم...»[4] وظایف خانوادگی را مشخص میکند، از سوی دیگر مهدویت یعنی احساس مسئولیت بینالمللی و جهانی نسبت به انسان امروز و فردا و دغدغه اصلاح بشریت داشتن، رنج بشریت را چشیدن و از قالب «من» درآمدن و به «ما» اندیشیدن؛ بنابراین مهدویت یعنی طرحی جهانی برای شکوفایی انسانیت؛ بر این اساس ارتباط تنگاتنگی بین فرهنگ مهدوی و اصالت و رسالت خانواده مهدوی وجود دارد.[5] خانواده مهدوی نسبت به نسل آینده و تربیت نسل مهدوی و بسترسازی و ایجاد کانون سرشار از عدالت و امنیت مسئولیتپذیر است. اندیشه و تعقل پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند: «إنما یدرک الخیر کله بالعقل و لادین لاعقل له»؛ تمام خیر با عقل به دست میآید و کسی که اهل اندیشه نیست دین ندارد.[6] بنابراین ایمان شخص در گرو به کار بستن یا نبستن اندیشه است. جایگاه این مهم را در خانواده مهدوی چه در تشکیل و چه در تربیت و پرورش فرزندان نمیتوان نادیده گرفت. پیامبر (ص) فرمودند: «حذر کنید از ازدواج با زن احمق؛ زیرا مصاحبت با او بلا آفرین و فرزندانش تباه و بیفایده خواهند بود.»[7] این اصل مهم، راهبردی ریشهای برای زمینهسازی ظهور و تربیت نسل سرباز گونه خواهد بود. چنانچه خداوند میفرماید: «إن شر الدواب عندألله الصم البکم لذین لایعقلون»(8) محبت و عشق عشق به حضرت حجت (عج) از ارکان اساسی ولایتمداری است چنانچه پدر و مادر در خانواده بتوانند این امر را در خود و فرزندانشان نهادینه کنند در مسیر ظهور و زمینهسازی برای این امر تأثیر بسزایی خواهند داشت. محبت به خداوند، رسول گرامی (ص) و ائمه اطهار (ع) خصوصاً حضرت قائم (عج) باعث جلوگیری از لغزشها در مسیر عبودیت و بندگی خداوند متعال خواهد شد و نقطه محوری و کانون جذب به حضرت حجت (عج) است. پینوشت: [1]. غیبت نعمانی / ص 197. [2]. روانشناسی کمال/ ص 16 [3]. تلخیص بیانات در جمع اقشار مختلف مردم/ 17/ 10/ 1374. [4]. تحریم/ 6 [5].خانواده مهدوی/ ص 91. [6].تحف العقول/ ص 54. [7]. النوادر (للراوند)/ ص 13. [8]. انفال/ 22
چگونه به زندگیمان رنگ و بوی مهدوی بدهیم؟ کسی که منتظر حاکمیت عدل است و آماده جنگ با جنود باطل باید ابتدا در سرزمین خود به بر چیده شدن باطل کمک کند و در میدان قلبش با جنود جهل مبارزه کند. عکس نویسنده نویسنده : طیبه نوحی ارزشها و بینشها در فرهنگ اسلامی حاکی از آن است که منتظر باید تأثیر عملی و عینی انتظار را در رفتار خود بروز دهد. به دیگر سخن در عین پایبندی به باورهای اسلام رویکردی منتظرانه در رفتار وی به نمایش درآید و حرکت وی در جهت تحقق ظهور منجی باشد. بنابراین نمیتوان انتظار را تفکری صرف دانست؛ چراکه انتظار عملی است توأم با تلاش و جهاد و چشمبهراهی تنها کاری از پیش نخواهد برد. بشر علاوه بر پیکار روزانه حق و باطل باید خود را نیز برای ظهور آماده کند. لذا اولین قدم برای زندگی مهدوی خودسازی است: پاکی نفس از صفات رذیله بهترین محرک، در روند زمینهسازی ظهور حضرت حجت (عج) است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که تا شخص خود را پاک نکند قطعاً نمیتواند در پاکی جامعه نقشی داشته باشد شیطان از ابتدای خلقت بشر تاکنون فعالترین دشمن انسان و نمایندگان الهی بوده است؛ لذا از مهمترین وظایف و جلوههای رفتاری منتظر جهاد با نفس و تهذیب آن است. پاکی نفس از صفات رذیله بهترین محرک، در روند زمینهسازی ظهور حضرت حجت (عج) است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که تا شخص خود را پاک نکند قطعاً نمیتواند در پاکی جامعه نقشی داشته باشد. هرگاه بندهای گناه میکند نقطه سیاهی در قلبش خانه میکند، اگر توجه کرد آن نقطه سیاه کوچ کرده و میرود؛ اما اگر گناه را زیاد کرد سیاهی قلب را فرامیگیرد و دیگر رستگاری سراغ آن انسان نمیآید.[1] کسی که منتظر حاکمیت عدل است و آماده جنگ با جنود باطل باید ابتدا در سرزمین خود به برچیده شدن باطل کمک کند و در میدان قلبش با جنود جهل مبارزه کند. آیتالله بهجت (ره) فرمودند: «اگر بفرمایید چرا به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب این است: چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستید؟ او به همین از ما راضی است».[2] جاروب کن خانه و پس میهمان طلب بنابراین اگر فرد بنا دارد سهمی در ظهور داشته باشد باید به تهذیب نفس و محاسبه روزانه آن همت گمارد چنانچه امام صادق (ع) خطاب به عبدالله جندب میفرمایند: «ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را میشناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه دارد و از نفس خود حساب بکشد؛ اگر کار خوبی در آنها یافت، به آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوای نگردد». [3] زیست مهدوی در عصر غیبت نیازمند معرفت و علم نسبت به امام عصر (عج) است؛ چراکه تا منتظر، امام زمان(عج) خود را نشناسد و اسباب، لوازم و عوامل ظهور ایشان و موارد جلب رضایت او را نداند مهره مؤثر ظهور نخواهد بود. معرفت زیست مهدوی در عصر غیبت نیازمند معرفت و علم نسبت به امام عصر (عج) است؛ چراکه تا منتظر، امام زمان(عج) خود را نشناسد و اسباب، لوازم و عوامل ظهور ایشان و موارد جلب رضایت او را نداند مهره مؤثر ظهور نخواهد بود. شناخت در این امر به دو قسم قابل تقسیم است ظاهری و باطنی. اعتقاد به فضائل و واجبات، ویژگیهای ایشان و وظایف فرد در مقابل امام از شئونات معرفت مهدوی است چنانچه حدیث معروف نبوی بر این امر صحه میگذارد: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه» اگر کسی بی آنکه امام زمانش را شناخته باشد بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.[4] جاهلیت مرز تاریخی و زمانی ندارد، بلکه به معنای عدم قبول ارزشهای اسلامی است. پس فرقی نمیکند در چه زمانی باشد. بنابراین مرز جاهلیت ارزشی، تشریعی، فکری و عقیدتی است. حال کسی که مرگش جاهلی باشد در واقع زندگی جاهلانهای نیز داشته است. فرد منتظر باید این مرز را درنوردد و در زندگی روزانهاش از هر ثانیه و ساعت جهت پیشبرد و بالا رفتن معرفتش استفاده نماید. یک از راههای ازدیاد معرفت مطالعه و تأمل و تفکر نسبت به مقام ولایت و دیگر شئون امام است. معرفت حدی ندارد به لطف و تفضل الهی دائم ارتقا خواهد یافت، بنابراین از تلاش در این امر مضایقه نکند. دعا خداوند با بشارتهایی که به حضرت ابراهیم داد نهایتی را برای نجات بنیاسرائیل از زیر بار ظلم بهوسیله منجی ایشان (حضرت موسی) در نظر گرفته بود که آن 400 سال بعد بود ولی راه دعا و تضرع را هم به آنها آموخت تا اگر از اعمال زشتی که داشتهاند و بیتوجهیهایی که به حجج الهی داشتهاند به درگاه خداوند توبه نموده و تضرع نمایند ظهور این مصلح جلو میافتد. آنها با این آموزش این کار را کردند و شبها گاه به بیابانها میرفتند و گریه و زاری مینمودند و مجلس دعا تشکیل دادند و به خاطر همین دعاها و تضرعها خداوند از 170 سال باقیمانده آن انتها صرفنظر کرد و حضرت موسی را برای نجات آنها رسانید[5] . پیشوایان ما در مورد دعا برای امام عصر (عج) اهمیت مخصوصی قائل بودند بنابراین از مهمترین وظایف منتظر مزین نمودن روزها و شبهای خود به دعا برای حضرت حجت(عج) است زندگی روزانه منتظر باید سراسر دعا به جان حضرت حجت (عج) و تعجیل در ظهور ایشان باشد و از این امر خسته نشود. چنانچه تکرار و اصرار بر دعا اهمیت ویژهای دارد. مرحوم سید ابن طاووس در جمال الاسبوع مینویسد: «پیشوایان ما در مورد دعا برای امام عصر (عج) اهمیت مخصوصی قائل بودند بنابراین از مهمترین وظایف منتظر مزین نمودن روزها و شبهای خود به دعا برای حضرت حجت(عج) است». صدقه توصیهی امام حسن عسگری (ع) به فرزند خویش این بود: «... پسرم ! بر تو باد جاهای نهان و دور، همواره در جاهای دوردست و پنهان زندگی کن که هر یک از دوستان خدا، دشمنی خطرناک و مخالفی مزاحم دارد....» [6] یکی از دلایل غیبت امام عصر (عج) حفظ جان ایشان است چنانچه سلامتی آن بزرگوار برای ما هدیه الهی است. صدقه دادن روزانه برای آن مقام عظمی یکی از کارهای روزانه هر مهدی باور است. سلامت جسم و روح یکی از مهمترین منابع هر حکومت، منابع انسانی آن است. چنانچه برخی مکتبها در صورت نداشتن این مقوله حتی با تجهیزات عالی دچار شکست شدهاند. منتظر واقعی با برنامهریزی صحیح باید هم جسم خود را ساماندهی کند هم روح خود را. آمادگی جسمانی برای سرباز آمادهباش ازجملهی ضروریات است و رکن مهمی محسوب میشود. قوای بدنی قوی ورزیدگی جسمی و نیرومندی لازمهی دفاع از آرمان جهانی حکومت مهدوی است. امام خمینی(ره) در این راستا به جوانان میفرماید: «مملکت ما همینطور که به علما احتیاج دارد به قدرت شما هم احتیاج دارد. این قدرت حرکتی، با ایمان باشد، وقتی زورخانه با قرآن باشد، با ایمان باشد، پشتوانه یک ملت است آنچه پشتوانه یک ملت است آن افراد با ایمان هستند، ورزشکاران با ایمان هستند». [7] صدقه دادن روزانه برای آن مقام عظمی یکی از کارهای روزانه هر مهدی باور است علاوه بر تحرک، تغذیه نیز امری مهم و ضروری در تقویت قوای جسمی است آنچه شخص در طول زندگی خود باید مورد اهمیت قرار دهد؛حلال خوردن، پاک خوردن است و اینکه علاوه بر کیفیت به کمیت غذا نیز باید اهمیت دهد خداوند میفرماید: «فلینظر الانسان الی طعامه» .[8] در جهت بسترسازی ظهور، تلاش برای این امر یکی از مهمترین مسائلی است که صرف هزینه برای آن کاری بیهوده نیست دیگر عنصر موردتوجه برای جسم علاوه بر بعد باطنی آن حفظ ظاهر و نوع پوشش است. یک منتظر باید لباسی انتخاب کند که متناسب با فرهنگ انتظار باشد. نه اینکه گزینش او صرفاً تقلیدی بوده و بدون در نظر گرفتن جنسیت، انگشتنما شدن و سن و سالش پوشش را انتخاب کند. پینوشت: [1] . بحارالانوار/ج70/ ص 327 [2] . امام زمان در کلام آیتالله بهجت/ ص90 [3] . سبک زندگی منظرانه/ ملایی/ ص 122 . [4] . بحارالانوار/ ج23 / ص 89 . [5] . وقت معلوم/ گنجی / ص 151 . [6] . بحارالانوار/ ج 52/ ص 35 . [7] . صحیفه نور، ج 7؛ ص 48 . [8] . عبس/ 24
دعای امام زمان(عج) در حق بانوان بانوان منتظر، امانتداران مظهریت اسمای جمالی خداوندند. آنان باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسه های شیاطین ظاهری و باطنی كه می كوشند تا با شكستن حریم شرع، عقل و اخلاق، این امانت بزرگ الهی را ضایع كنند، حفظ و مراقبت كنند امام زمان- جمکران از دعاهای منسوب به امام عصر(عج)، دعای معروف «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ...» است که به زیبایی هر چه تمام و در فرازهایی کوتاه، وظایف منتظران از اقشار و صنوف مختلف را بیان کرده و راه و رسم زندگی به سبک انتظار را نشان می دهد. از این رو، در سلسله مطالبی شرح فرازهای نورانی و ژرف این دعا مرور می شود: حضرت حجت(عج) در ادامه فرازهای نورانی این دعا بیان می کنند: «وَ عَلَى النِّسَاءِ بِالْحَیَاءِ وَ الْعِفَّة؛ بر زنان شرم و عفت عنایت كن». زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه، نقشی مهم و بی بدیل در فلاح و صلاح آن دارند لذا بتبع، سبکی که آنها برای زندگی برمی گزینند و ارزش هایی که به تناسب آنها فکر و عمل می کنند، نیز در حرکت جامعه به سوی سعادت یا شقاوت تاثیرگذار است. در این میان زنان برای آنکه نقش مادری و همسری را در جامعه به درستی ایفا کنند باید به سلاح هایی مجهز شوند که از مهمترین آنها «حیا و عفاف» است. در آیات قرآن بر این خصیصه تاکید و برکات و آثار فراوانی برای آن ذکر شده است. چنان که خدای متعال در آیه 25 سوره مبارکه قصص به وقار و حیای دختران شعیب اشاره می کند و می فرماید: «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا... (موسی هنوز لب از دعا نبسته بود که دید) یکی از آن دو دختر که با کمال (و قار و) حیا راه میرفت، باز آمد و گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا در عوض سقایت و سیراب کردن گوسفندان ما به تو پاداشی دهد...». علاوه بر این، در آموزه های روایی نسبت به این صفت توصیه و اشاره بسیار است، امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «حیا از ایمان است و ایمان در بهشت است (پس شخص با ایمان با حیاء در بهشت است).» (1) همچنین از آن حضرت(ع) است که: «حیاء و ایمان در یك رشته و همدوش همند چون یكى از آن دو رفت دیگرى هم می رود.» (2) در این میان زنان به دلیل نقش مهمی که در سلامت جامعه دارند، آراستگی شان به صفت حیاء از اهمیت بیشتری برخوردار است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «اگر چه تفاوتی بین زن و مرد در مزین شدن به آن نیست اما بر زنان نیكوتر است.»(3) حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در کتاب «امام مهدی(عج)؛ موجود موعود» و در شرح این فراز از دعای «اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَةِ...» می نویسد: «زن ها بخشی مهم از جامعه اسلامی اند از آن رو كه سهمی درخور از آرامش و امنیت روانی جامعه وامدار نقش بی نظیر زنان است؛ نیز صلاح نسل امروز و سداد نسل فردا در گرو صلاح و سداد آنها است. آفت بزرگی كه می تواند مانع كاركرد اساسی و ثمربخش این بخش از اجتماع شود و آنان را كه قادرند عامل سعادت فرد و جامعه باشند به ابزار انحطاط خویش و جامعه شان بدل كند، همانا فقدان صفت هایی است كه امام عصر (عج) آنها را بایسته زنان امّت مهدوی می داند و آراستگی به آن صفات را از درگاه عزّ ربوبی برایشان درخواست می كند: أ.حیاء: حیا به معنای مراقبت از نفس در برابر هر نوع آلودگی و زشتی و عیب است. بانوان منتظر، امانتداران مظهریت اسمای جمالی خداوندند. آنان باید این امانت الهی را پاس دارند و خویش را در برابر وسوسه های شیاطین ظاهری و باطنی كه می كوشند تا با شكستن حریم شرع، عقل و اخلاق، این امانت بزرگ الهی را ضایع كنند، حفظ و مراقبت كنند تا به دام شیطان نیفتند، كه هر سخن یا عمل بر خلاف موازین آموزه های ناب قرآن و عترت، به منقصت، كدورت و تاریكی جان انسان می انجامد و از دام های شیطان به شمار می آید: و علی النساء بالحیاء. ب. عفت: بانوان منتظرِ آخرین حجت خداوند (عج) پاسدار حریم عفت اند. حفظ عفت، یعنی نگهداشتن نفس از تمایلات و شهوات نفسانی، فضیلت والای بانوان اهل انتظار است. بسا كه جاهلیت مدرن روزگار ما تمایلات و هواهای نفسانی را دامن بزنند و شهوات را برای انسان زینت دهند؛ اما بر بانوان منتظر شایسته است كه با نگهبانی از حریم عفت خویش زمینه اعتلای روح خویش را فراهم آورند و از پیروی وسوسه های نفسانی و شیطانی احتراز كنند و هیچ زینتی را برون از حوزه جانشان و هیچ افتخاری را برتر از حفظ گوهر الهی وجودشان نشناسند: و العفة. بنابر آنچه بیان شد زنان در جامعه منتظر و زمینه ساز وظایفی دارند که غفلت از آنها هم خودشان و هم مسیر انتظار را دچار آسیب های جبران ناپذیر خواهد کرد. زنان باید بدانند وقتی حریم عفاف را مراعات نمی کنند و حجاب خود را درست نمی کنند، جوانان را به دنبال گناه می کشند. بی حجابان، «حشره مزاحمت» جمع می کنند، ولی افراد با حجاب در دژ و حصار عفاف و حیا و حجاب، مصون از تعرض نگاه های هوس آلودند. این که حضرت فاطمه(س) در پاسخ سوال حضرت رسول خدا(ص) که پرسیدند: «چه چیز برای زن بهتر است؟»، عرض کردند: «اَن لا تَری رَجلا و لا یَراهُ رَجُل»(4) تاکیدی بر حاکم سازی حیا و عفاف بر روابط زن و مرد است. نه اینکه زن اصلا از خانه بیرون نیاید بلکه تا می شود این دیدارها کاهش یابد، چون زمینه ساز وسوسه های شیطانی است. قرآن می فرماید: «زنان در سخن گفتن با مردان نامحرم، نرم و با ناز و کرشمه سخن نگویند، چون دل های بیمار را به طمع می افکند.»(5) از این رو، هر نوع شوخی و مزاح و اختلاط با نامحرم و رفتارهای جلب کننده نظرها و آرایش و عطر و کفش و لباس تحریک آمیز، حرام و ممنوع است. اگر به سلامت جامعه می اندیشیم این حریم ها را هم باید مراعات کنیم. از بانوانی که چشم انتظار آمدن امام زمان(عج) هستند، انتظار می رود الگوی نجابت و حیا و پاکی باشند و از آنان که خود را شیعه زهرا(س) و امت محمد(ص) می دانند، انتظار است حجاب و عفاف را رعایت کنند وگرنه رضای خدا و رسول و امام زمان(عج) را نمی توانند کسب کنند. پی نوشت: 1-الكافی، ج2، ص106، باب الحیاء؛ 2- الكافی، ج2، ص106؛ 3- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج1، ص: 193؛ 4-بحارالانوار؛ 5-احزاب، آیه 32.
فلسفه شهرت امام زمان(عج) به «مهدی فاطمه(س)» حجت الاسلام صرفی با تبیین چرایی کاربرد عنوان «مهدی فاطمه(س)» برای امام زمان(عج)، گفت: اهداف مهدوی همان اهداف فاطمی و سلوک امام زمان (عج) همان سلوک حضرت زهرا(س) است و اساساً مهدوی باوری بدون شناخت فاطمه(س) مقدور نیست. مهدویت و حضرت زهرا حجت الاسلام «محمد صرفی» در گفت وگو با خبرنگار گروه مهدویت و غدیر خبرگزاری شبستان که به مناسبت ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) انجام شد، در پاسخ به این سوال که «چرا در روایات امام زمان(عج)، مهدی فاطمه(س) خطاب می شود؟»، اظهار کرد: در روایات مختلف حضرت مهدی(عج) به عنوان فرزند امام حسین(ع) یا دیگر ائمه اطهار(ع) معرفی شده است اما ویژگی و نسب خاص ایشان در روایات، «مهدی فاطمه(س)» است. کارشناس مرکز تخصصی مهدویت اضافه کرد: یکی از دلایل این نوع نام بردن، آن است که بنابر توافق تمام مذاهب اسلامی، حضرت مهدی(عج) از نسل حضرت زهرا(س) است و تمام مذاهب اسلامی معتقدند که مهدیِ برپا کننده عدل و قسط در جهان، فرزند فاطمه(س) است که این روایت به ایشان تعلق دارد: «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملأت ظلماً و جوراً؛ زمین را از قسط و عدل پر می کند چنانکه از ظلم و چور پر شده باشد» صرفی تصریح کرد: در روایتی مورد قبول تمام مذاهب اسلامی آمده: «المهدی من عترتی من ولد فاطمه؛ مهدی(عج) از نسل فاطمه زهراست» اما این چه سری است که نام حضرت مهدی(عج) با نام حضرت زهرا(س) گره خورده است؟ وی با اشاره به شباهت های موجود میان حضرت زهرا (س) و امام مهدی(عج)، بیان کرد: حضرت زهرا(س) بقیه النبوه است، زمانی که ایشان خطبه فدکیه را ایراد کردند، امیرالمومنین امام علی(ع) ایشان را اینگونه خطاب کردند: «یا ابنه الصفوه و بقیه النبوه؛ ای دختر برگزیده و باقیمانده رسالت» و امام زمان (عج) نیز بقیه الله و بقیه النبوه است. این کارشناس مهدوی در ادامه ابراز کرد: حکیمه خاتون نقل می کند: در شب تولد حضرت مهدی(عج) خدمت امام عسکری(ع) رسیدم و زمانی که امام مهدی(عج) را تقدیم ایشان کردم، حضرت(ع) خطاب به کودک فرمودند: «سخن بگو ای حجت الله و بقیه الانبیاء» و امام زمان (عج) با شهادتین سخن گفتند و حتی قبل از تولدشان نیز امام عسکری(ع) به عمه خود خطاب کردند که سوره قدر را بخوان و زمانی که ایشان این سوره را می خواند، فرزند داخل شکم مادر با ایشان همراهی کرد که حکیم خاتون تعجب کرد و امام عسکری(ع) به عمه خود فرمود: نترس، از قدرت الهی تعجب می کنی! حجت الاسلام صرفی ادامه داد: زمانی که زنان قریش و مکه حضرت خدیجه (س) را تنها گذاشته بودند، پیامبر(ص) وارد منزل می شود و مشاهده می کند که حضرت خدیجه(س) در حال سخن گفتن است و سوال می کند با چه کسی صحبت می کنی و ایشان می گوید: این طفل داخل شکم ام با من صحبت می کند و من را دعوت به صبر کردن می نماید. کارشناس مرکز تخصصی مهدویت با بیان اینکه حضرت زهرا(س) و امام زمان (عج) هر دو از نوری واحد هستند، تصریح کرد: در روایتی داریم که روزی زمین و آسمان تاریک شدند و فرشته ها به خداوند شکایت کردند و خدا کلمه ای فرمود و پس از آن روحی آفریده شد و سپس خداوند کلمه دیگری خلق کرد که از آن نوری ساطع شد و خداوند آن کلمه را با آن نور آمیخت و در پی آن زمین و آسمان نورانی شد و آن نور فاطمه زهرا(س) بود به همین دلیل نیز ایشان را زهرا می نامند. وی تاکید کرد: مهدی(عج) نیز نور است چنان که در روایت داریم: «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهٰا وَ اِسْتَغْنَى اَلْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ اَلشَّمْسِ وَ ذَهَبَتِ اَلظُّلْمَةُ؛ همانا چون قائم ما قیام كند زمین به نور پروردگارش روشن شود، و مردم از نور خورشید بىنیاز گردند، و تاریكى یكسره از میان برود». حجت الاسلام صرفی اضافه کرد: شفاعت هر دو بزرگوار در روز قیامت نیز ویژگی مشترک آنان است که براساس روایات، هر دو آنان در روز قیامت شفیع مردم خواهند بود.